الف- معنوى
پيشوايان معصوم (ع) با ارتباطى كه به سبب وحى و الهام با خداوند متعال دارند، به همه ابعاد روحى و جسمى انسان احاطه كامل دارند و به راز و رمز زندگى او واقفند. از اين رو، توان آن را دارند كه در راستاى زندگى بشرى، جوابگوى تمام نيازهاى او باشند، آنان با اينكه بجز سالهاى محدود در زمان پيامبر و حضرت على (ع) از مسند حكومت اسلامى بركنار بودند،
مشكلات جامعه اسلامى را، صرف نظر از اختلافات سياسى كه با حكومتهاى ستمگر داشتند، مشكلات خود مىدانستند و به رفع آنها كمر مىبستند.پس از ارتحال نبى اكرم (ص) موج پرسشها و انتقادات، در مسائل گوناگون، از داخل و خارج، متوجه حكومتهاى اسلامى شد و چون جانشينان بدلى رسول خدا (ص) از پاسخ به آن عاجز بودند، امامان (ع) با توان علمى خويش آنها را پاسخ مىگفتند و ترديد و تحيّر را از قلب و فكر مردم مىزدودند و اين راه حلها و رهنمودهاى فرزندان وحى بود كه راه زندگى مسلمانان را هموار مىساخت.
مناظرهها و بحثهاى ائمّه (ع) با دانشمندان گوناگون مخالف اسلام، پشتوانه محكم اعتقادى و علمى مردم بود و چون سدّى پولادين جلوى تهاجم فرهنگى بيگانگان را گرفته، از حريم اسلام ناب محمدى (ص) دفاع مىكرد. مطالعه تاريخ اسلام، نشان مىدهد كه كمتر دورهاى يافت مىشود كه حكومتهاى اسلامى با چنين مشكلاتى درگير بوده، معصومين به حل آن قيام نكرده باشند. به عنوان نمونه: ابوبكر از تفسير كلمه «ابّ» و «كلاله» كه در آيات قرآن آمده، درمانده بود. «1»
عمر در بسيارى از مسائل قضايى، علمى و نظامى از امير مؤمنان على (ع) كمك مىگرفت و بارها اقرار كرد كه:
پناه مىبرم به خدا از مشكلى كه على (ع) براى حلّش حضور نيابد. «2»امام على (ع) در زمان عثمان نيز مسؤوليت خطير خويش را انجام داد. «3» چنين روشى از سوى معصومين (ع) آنقدر روشن بود كه حتى مخالفينشان بارها به آن اقرار كردهاند. ابن عباس مىگويد:
«مشكلى براى عمر- خليفه دوّم- پيش آمد كه سخت او را مضطرب كرد.وى تمام اصحاب پيامبر را گرد آورد و از ايشان حل آن را درخواست كرد و جملگى اظهار عجز و ناتوانى كردند. عمر گفت: من حلّال اين مشكل را مىشناسم، گفتند: حتماً على بن ابيطالب (ع) است. گفت: آرى، برخيزيد تا نزد او رويم. پس از شرفيابى به حضور آن فرزانه يگانه و حل شدن معمّا، عمر بسيار شگفت زده شد و گفت:
اى على! خدا مرا به مشكلى كه تو براى حلّش حضور نيابى، دچار نكند و در شهرى كه تو نيستى، باقىام نگذارد.» «1»
چنين وضعى اغلب در زمان ائمه (ع) وجود داشت و حتى پس از ايشان، علما و دانشمندان بزرگ شيعه، اين پرچم را به دوش گرفتند و براى حل معضلات معنوى مردم به پا خاستند.دعاها و راهنماييهاى عمومى و ارشادى پيامبر و امامان (ع) كه تأثير فراوانى در حلّ گرفتاريها و سامان دادن به نابسامانيهاى اجتماعى داشته و ادامه نيز دارد، در اين راستاست.
|