3- تضعيف تبهكاران
هرگونه ناسازگارى با خواست عقل و دستورهاى شرع، گونهاى ستم است و ستمگر گويى كسى است كه در رودخانه آفرينش بر خلاف جهت آب شنا مىكند. وظيفه خردمندان و دينداران اين است كه با ستمگران به مخالفت برخيزند و اجازه ندهند نظم و آرامش آفرينش دستخوش هواهاى نفسانى شود و عدالت و قانون به سخريّه گرفته شود. اين راهبرد اجتماعى و اخلاقى در اسلام نهادينه شده و به عنوان اصل بسيار مهم «امر به معروف و نهى از منكر» نمود يافته است. رهبر، دولت و امت اسلامى در هر شرايطى موظف به اجراى آن هستند و همان گونه كه خدا بر اساس غيرت، زشتىهاى ظاهر و نهان را تحريم فرموده است، بندگان خدا نيز بايد از روى غيرت با هر گونه زشتى و پليدى به مبارزه برخيزند و حضرات معصوم (ع) سرآمد ناهيان از منكرند و هيچ گاه از اين وظيفه الهى- كه از غيرت دينى آنان سرچشمه مىگيرد- چشم نمىپوشند.نقل است كه يكى از شيعيان، به امام صادق (ع) بسيار علاقه داشت و بيش از ديگران امام را همراهى مىكرد. همو روزى همراه غلام خويش با امام صادق (ع) بود كه به بازار رسيدند. غلام مشغول تماشاى اجناس شده كمى عقب ماند؛ ولى پس از لحظاتى خود را به اربابش رساند. مرد خشمگين شد و به غلام پرخاش كرد و به مادرش دشنام داد. امام صادق (ع) با مشاهده اين كار، دست بر پيشانى زد و فرمود: «سبحان اللَّه! من مىپنداشتم تو مردى پرهيزگارى و اينك مىبينم كه چنين نيستى! چرا به مادر اين بنده خدا دشنام مىدهى؟» مرد عذر آورد كه مادر غلام مسلمان نيست. امام فرمود: «كافران نيز براى خود رسم ازدواج دارند و اگر طبق آن با يكديگر ازدواج كنند، نبايد به آنها نسبت ناروا داد. برو از من دور شو!» «1» نقل كردهاند كه متوكل عباسى، نيمه شبى امام هادى (ع) را احضار كرد.
خود مشغول ميگسارى بود و جام شرابى نيز به امام تعارف كرد. امام نپذيرفت و فرمود: «به خدا سوگند هرگز شراب نياشاميده و نخواهم نوشيد.» آن گاه اشعارى درباره فرجام دنيا پرستى و غفلت از آخرت براى متوكل خواند به گونهاى كه او را منقلب كرد. متوكل آن قدر گريست كه اشك پهناى صورتش را خيس كرد و حاضران نيز گريستند و امام را با عزت و احترام به خانه بازگرداندند. «2».
|