1- در مصاف براندازان
كافران، مشركان و معاندان هيچ گاه بر نمىتابند كه دين در صحنه زندگى حضور مؤثر يابد؛ چرا كه آن را با ولنگارى، عيّاشى و خودخواهىهاى خويش ناسازگار مىبينند. از اين رو، هميشه مىكوشند دين و دينداران را به انزوا اندازند يا به كلى نابود سازند. از اين رهگذر، همواره جنگ و مصاف ميان دو اردوگاه حق و باطل داير بوده است. خود كامگان ستمگرانه بر مؤمنان حق پرست تاختهاند و مردان عرصه توحيد، غيرتمندانه از كيان دين خويش دفاع كردهاند:
وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا. (آل عمران: 146)
چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى همراه آنان [با دشمن] جنگيدند. آنها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان رسيده سست و ناتوان نشدند.در آغاز ظهور اسلام نيز اين ماجرا بارى ديگر پديدار گشت. كفار قريش، يهوديان مدينه و قبايل مشرك حجاز عزم خويش جزم كردند تا از نفوذ دين الهى جلوگيرى كنند و از سوى ديگر مسلمانان نيز با خدا عهد بستند كه تا آخرين نفس از دين و پيامبر دفاع كنند. در اين ميان، اميرمؤمنان (ع) گوى سبقت را از ديگران ربود و پابهپاى پيامبر (ص) در همه صحنههاى نبرد حضور يافت. او خود در اين باره مىفرمايد:
روزگارى در كنار پيامبر (ص)، پدران و پسران و برادران و عموهاى خود را مىكشتيم و اين جز بر ايمان و تسليم ما نمىافزود ... چون خداوند صداقت ما را ديد، پيروزى و نصرت را بر ما و شكست و زبونى را بر دشمنان ما فرود آورد. «1» در سالهاى غربت اسلام، امام على و حضرت زهرا (س) بسان پروانه گرد شمع تابناك پيامبر (ص) مىچرخيدند و با همه توان از واپسين پيامبر الهى حمايت مىكردند. در جنگ احد، پيكار چنان سخت شد كه همه مسلمانان- جز على (ع)- از گرد پيامبر (ص) پراكنده شدند و گريختند و سربازان دشمن، همه توان خود را بر پيامبر متمركز كردند. حضرت على (ع) به تنهايى از ايشان دفاع مىكرد. آخرين گروهى كه به دست امام (ع) شكست خورد، گروه پنجاه نفره بنى كنانه بود. پس از انهدام اين گروه به دست تواناى اميرمؤمنان (ع)، جبرئيل فرود آمد و به پيامبر گفت: فرشتگان از پاكبازى و جوانمردى على (ع) به شگفت آمدهاند. در همان هنگام سروش آسمانى ندا سر داد: «لا سيف الّا ذوالفقار و لا فتى الّا على» از پيامبر (ص) پرسيدند منادى كيست؟ فرمود:
«جبرئيل است.» «1»
در همين جنگ حضرت على (ع) بيش از شصت زخم كارى برداشت و رسول خدا (ص) بر زخمهاى آن حضرت دست كشيد و همگى معجزه آسا التيام يافتند. «2» همچنين حضرت فاطمه (س) به ميدان جنگ شتافت و زخمهاى پيامبر را شست و مرهم گذاشت و فرمود: «خشم خدا بر كسانى كه چهره پيامبر را خون آلود ساختند، شدّت خواهد گرفت.» «3»
در جنگهاى ديگر پيامبر نيز اميرمؤمنان نقش كليدى داشت. حذيفه- كه از اصحاب گرانقدر پيامبر است- مىگويد: در جنگ خندق، على (ع)،فتح و پيروزى را براى مسلمانان به ارمغان آورد و رسول خدا (ص) در اين باره فرمود: «يك ضربت شمشير على (ع) از عبادت جن و انس برتر است.» «1» پيكار با ناكثين، قاسطين و مارقين در نبردهاى جمل، صفين و نهروان نيز تكرار همين ماجرا بود. حضرت امير (ع)، غيرت اسلامى خويش را براى حفظ كيان اسلام به منصه ظهور رسانيد و در بيان فلسفه آن فرمود:پروردگارا تو نيك مىدانى كه انگيزه ما در پيكار، كسب قدرت يا اندوختن ثروت نبود؛ بلكه مىخواستيم نشانههاى دين تو را بازگردانيم و سرزمين تو را اصلاح كنيم تا بندگان ستمديدهات آرامش بينند و حدود تعطيل شدهات به اجرا در آيند. «2»
|