ج- تأثير متقابل‏
جسم و روح از دو مقوله متفاوت و دو جنس متضادّند. يعنى يكى از عالم مادّه و ديگرى از عالم‏معنى و ملكوت است و با اينكه هيچ سنخيتى با هم ندارند، مدت زيادى را با يكديگر زندگى مى‏كنند و هر يك در ديگرى اثر مى‏گذارند و اين، از شگفتيهاى آفرينش است.روح انسان در غم و شادى، سعادت و شقاوت، راحتى و سختى، خوشى و ناخوشى و حالات ديگر جسم، تأثير مستقيم دارد، همان گونه كه رفتار انسان در صعود و سقوط و بيمارى و سلامت روح، اثر مى‏گذارد. قرآن مجيد پيرامون اينكه رفتار انسان تجلّى گاه ويژگيهاى روحى و روانى اوست، مى‏فرمايد: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَئِهِ ...» «2»بگو هر كسى طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل مى‏كند.
مه فشاند نور و سگ عوعو كند
هر كسى بر فطرت خود مى‏كند

علّامه طباطبايى در تفسير آيه مزبور مى‏نويسد: «آيه كريمه، عمل انسان را مترتب بر شاكله او دانسته، به اين معنى كه عمل، هر چه باشد، مناسب با اخلاق آدمى است، چنان كه در فارسى گفته‏اند: «از كوزه همان برون تراود كه‏ در اوست.» ... و اين معنا هم با تجربه و هم از راه بحثهاى علمى به ثبوت رسيده كه ميان ملكات نفسانى و احوال روح و ميان اعمال بدنى، رابطه خاصّى است و معلوم شده كه هيچ وقت كارهاى يك مرد شجاع و با شهامت، با كارهايى كه يك مرد ترسو از خود نشان مى‏دهد يكسان نيست ... همچنين‏اعمال يك فرد جواد و كريم با اعمال يك مرد بخيل و لئيم يكسان نيست.» «1»سخنان معصومين عليهم السلام نيز تأثير متقابل جسم و جان را تأييد مى‏كند، از جمله: امير مؤمنان عليه السلام مى‏فرمود: «كَمْ مِنْ شَهْوَةِ ساعَةٍ اوْرَثَتْ حُزْناً طَويلًا» «2»چه بسا ساعتى خوشگذرانى كه اندوه درازى بر جاى خواهد گذاشت.و نيز: «ما اضْمَرَ احَدٌ شَيْئًا الّا ظَهَرَ فى فَلَتاتِ لِسانِهِ وَ صَفَحاتِ وَجْهِهِ» «3»هيچ كس چيزى را (در دل) پنهان نكند، جز آنكه در حركت زبان و دگرگونى چهره‏اش آشكار خواهد شد.شهيد مطهرى (ره) در اين باره چنين مى‏گويد: «در اسلام، تن پرورى به مفهوم صحيح كلمه؛ يعنى پرورش جسم و تقويت قواى جسم نه تنها مذموم نيست، بلكه پسنديده نيز هست. تقويت جسم به معنى نيرومند كردن و سالم نگه‏داشتن جسم است كه در اسلام به آن دعوت شده است. تقويت و تربيت جسم براى انسان از نظر اسلام هدف نيست، مطلوب است، ولى نه به عنوان هدف، بلكه به عنوان وسيله و شرط؛ يعنى وقتى جسم سالم و قوى نداشته باشد، روح سالم هم نخواهد داشت.» «4»با توجه به آنچه گذشت به اين نتيجه مى‏رسيم كه در مسير تعليم و تربيت، توجه به ابعاد گوناگون روحى و جسمى مترّبى، ضرورت حياتى‏دارد و ناديده‏گرفتن مصلحت روح باجسم و يا هردو بطور قطع، تربيت را دچار مشكل مى‏كند و زيانهاى ناشى از آن نيز غيرقابل جبران است.