4- شناخت طبيعت‏
چهارمين هدف كلى و زمينه‏ساز در تعليم و تربيت اسلامى، شناخته طبيعت است.طبيعت با همه پيچيدگيها و ظرافتهايى كه دارد، آفريده‏اى از آفريدگار جهان است و مظهر ذات حق جلّ اسمه مى‏باشد. اين طبيعت شگفت‏انگيز كه تمامى ذراتش بر اساس حكمت آفريده شده‏اند، چون آينه‏اى است كه با نگاه به آن جلوه‏اى از بزرگى خداوند در ديدگان آيد و عظمت علم و قدرت او هر بيننده‏اى را خيره سازد. هر ورقى از طبيعت، دفترى از معرفت كردگار است. پس خداى مهربان بندگانش را به مطالعه كتاب طبيعت مى‏خواند تا با نظر به سطرهاى اين كتاب بزرگ، او را بهتر بشناسند «2» و ايمان را در جان خود جاى دهند و به ياد خداى بزرگ آرام گيرند. «3»در قرآن كريم آيات بسيارى به بيان جلوه‏هاى گوناگون طبيعت پرداخته و نكته‏هاى حكمت‏آميز آن را تعليم داده‏است. قرآن كتاب زيست‏شناسى يا زمين‏شناسى و ستاره‏شناسى نيست «4» و آياتى كه پيرامون اين موضوعات سخن مى‏گويند، به عنوان ارائه يك نظر طبيعت شناسانه نيست، بلكه مقصود اين بوده كه با استفاده از معرفى طبيعت، مقصد اصلى قرآن كه انسان سازى است، پى گرفته شود.در تعليم و تربيت اسلامى تلاش مى‏شود كه انسان از تواناييهاى خويش در ادراك محسوسات براى دستيابى به ادراكاتى بالاتر از ادراك حسّى بهره گيرد. «5» انسان تربيت شده مكتب اسلام به ماوراء طبيعت ايمان دارد و حقايق غير مادى را درك مى‏كند. راه رسيدن به چنين ايمانى، بهره جستن از حواس همراه با نيروى تفكر است؛ يعنى انسان آنچه را كه در حواس ظاهرى و مادى او نقش مى‏بندد، به دستگاه تعقل سپرده و به وسيله آن ازظاهر عالم به مغز آن راه يابد.
قرآن كريم ضمن دعوت به تدبر و تعقل، موضوعات شايسته تدبر را نيز معرفى مى‏كند؛ موضوعاتى چون خلقت زمين و آسمان، شب و روز، باران، بادها، ابرها، حيوانات و ... براى آنان كه از قواى عقلى خويش بهره مى‏گيرند قابل تأمل و تدبر شناخته شده‏اند و راهنماى خداشناسى‏اند.قرآن بطور كلى سه موضوع را براى تعقل و تدبر مناسب مى‏شناسد. اين سه موضوع عبارتند از: «طبيعت»، «تاريخ» و «ضمير انسان». «1» اكنون موضوع سخن ما طبيعت است.دعوت قرآن به مطالعه و شناخت طبيعت، تنها به منظور تأمين هدايت بشر است. «2» از اين رو، آنچه كه پيرامون آفرينش، سخن گفته، گاه براى توجه دادن به عظمت آفريدگار جهان است و زمانى به منظور نماياندن حكمت الهى و گاهى نيز مقصود برانگيختن انسان به شكر پروردگار و .... «3»آياتى كه به شناساندن طبيعت مى‏پردازد، هر كدام به منظورى خاص نازل شده‏اند تا انسان را با معارفى كه موجب رستگارى او مى‏شود، آشنا سازند. براى نمونه:در آيات متعددى از قرآن حادثه زنده شدن طبيعت در فصل بهار ذكر شده، امّا هيچ يك از اين آيات به منظور شناساندن چگونگى احياى طبيعت بعد از زمستان سرد نازل نشده‏اند «4»، بلكه برخى براى راهنمايى انسان به سوى معرفت خداوند يكتا بوده و در حقيقت، توحيد را تعليم مى‏دهند. «5»دسته‏اى ديگر از آيات مى‏خواهند ناباورى انسان با قيامت و زنده شدن دوباره موجودات به هنگام رستاخيز را بر طرف كنند، و ايمان به معاد را در دلها استحكام بخشند. «6» و آياتى نيز، با ذكر حادثه بهار و زنده شدن طبيعت به هر دو مسأله توحيد و معادمى‏پردازند و اين دو عقيده مهم را مورد تأكيد و استدلال قرار مى‏دهند. «1»پس شناخت طبيعت در نظر قرآن، گذرگاهى براى شناخت خدا و قوانين عالم است، تا انسان با شناخت خداوند به هدايت واقعى دست يابد. در تعليم و تربيت اسلامى اين شناخت را به عنوان يكى از اهداف كلى مى‏شناسيم و از آن رو كه مقدمه شناختهايى برتر و رفتارهايى خاص چون شكرگزارى مى‏گردد، از آن به عنوان هدفى «كلى و زمينه ساز» ياد مى‏كنيم.