تفاوت تعليم با تربيت‏
تعليم و تربيت از جهات گوناگونى با يكديگر تفاوت دارند:
1- دامنه و قلمرو: قلمرو تربيت گسترده است و همه جانداران را دربرمى‏گيرد، اما قلمرو تعليم، جاندارانى هستند كه داراى درك و شعور مى‏باشند. به عنوان مثال، كسى كه زمينه‏هاى لازم را فراهم مى‏كند، تا گُلى را پرورش داده و به ثمر رساند، به اين كار او تربيت گفته مى‏شود، نه تعليم.چون در ميان جانداران، تنها انسان است، كه داراى درك و شعور واقعى است. از اين رو، قرآن كريم واژه تعليم و تعلّم را در مورد انسان به كار برده است.درآيه‏اى، بااشاره به مقام‏تعليم و معلم‏بودن پيامبر صلى‏اللّه‏عليه‏وآله براى‏امت، مى‏فرمايد: «... وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» «1»و به شما مى‏آموزد، آنچه را كه نمى‏دانستيد.

2- اهداف: تربيت داراى اهداف گسترده‏اى است، زيرا به تمامى جنبه‏هاى جسمى و روحى انسان توجه دارد، و در پى آن است كه استعدادهاى گوناگون او را بارور سازد.امام خمينى (قدس سره) در اين باره مى‏فرمايد: «از اول در سرشت انسان هست، كه اين انسان از عالم طبيعت سير مى‏كند، تا برسد، به آنجايى كه وهم ماها نمى‏تواند برسد، و همه اينها محتاج به تربيت است». «2»در جاى ديگر مى‏فرمايد: «اسلام مى‏خواهد، انسان را يك انسانى بسازد، جامع، يعنى رشد به آن‏طور كه هست، بدهد، از حظّ طبيعت دارد، رشد طبيعى به‏او بدهد، ... حظّ روحانيت دارد، رشد روحانيت به‏او بدهد». «1»اما تعليم، تنها به جنبه عقلانى و فكرى انسان مى‏پردازد و با پرورش آن قدرت يادگيرى و ابتكار فرد را بالا برده و نيروى فكرى او را شكوفا مى‏سازد.شهيد مطهرى (ره) در اين باره مى‏نويسد: «هدف معلّم ... اين است، كه نيروى فكرى متعلّم را پرورش و استقلال بدهد، و قوّه ابتكار او را زنده كند». «2»

3- نظرى و عملى بودن: تعليم جنبه نظرى دارد، زيرا سبب رشد فكرى و ذهنى يادگيرنده مى‏گردد، و سطح آگاهيهاى او را افزايش مى‏دهد. بنابراين، به عنوان مقدمه عمل است، نه خود عمل.امام خمينى (قدس سره) در اين زمينه مى‏فرمايد: «تحصيل وسيله است از براى تربيت». «3»اما تربيت جنبه عملى دارد، يعنى مربى بايد با استفاده از روشهاى تربيتى مناسب كارى كند، كه متربى بر اساس آگاهيهاى خود عمل كند واستعدادهاى ذاتى‏اش را به فعليت رسانده، در عمل شكوفا سازد.امام خمينى (قدس سره) مى‏فرمايد: «خداى تبارك و تعالى، انبيا را مأمور فرمودند، كه اينها بيايند، و تربيت كنند، اين انسان را كه برسد، به آن مراتب مافوق طبيعت و هر چيزى كه در او قابليت هست، فعليت پيدا كند، و تربيت يك تربيت الهى بشود». «4»

4- شرايط: شرايط تربيت بمراتب از تعليم مشكلتر است، چون تربيت از ظرافت،حساسيّت و پيچيدگى بيشترى برخوردار است. از اين رو، مربى نسبت به معلم، بايد از قاطعيت، تجربه، معلومات، صبر و استقامت، حلم و شرح صدر ... بيشترى برخوردار باشد، تا بتواند به نتايج مطلوب تربيتى دست يابد.مربى براى پرورش متربى، از سويى بايد تمامى شرايط رشد را آماده ساخته، مرحله به مرحله او را همراهى كند، و از سوى ديگر بايد آگاهى، حوصله، دقت، پشتكار، و ... را به اندازه لازم دارا باشد. در غير اين صورت، در كار خود موفق نخواهد شد. اما معلم، كافى است كه زمينه‏هاى لازم براى يادگيرى را از راه گفتن، نوشتن، رسم كردن، و ...
فراهم كند. پس از آن، خود دانش‏آموز است كه عمل يادگيرى را انجام داده و مطالب تدريس شده را ياد خواهد گرفت.