نقش مدرسه‏
نقش‏پذيرى دانش‏آموز از محيط آموزشى- از كودكستان گرفته تا دانشگاه- امرى بديهى است كه نيازى به استدلال ندارد، امّا كميّت و كيفيّت تأثير محيط مدرسه بر «متربّى» بايد از ابعاد گوناگون مورد بحث قرار گيرد كه از گنجايش اين دروس خارج است. آنچه طرحش در اينجا ضرورت دارد، دورنمايى از نقش همشاگردان و مربّيان- يعنى دو ركن اصلى مدرسه- است كه آن را به اختصار بيان مى‏كنيم:

1)- همشاگرديها: همكلاسيها نخستين گام در تكوين شخصيت علمى- تربيتى فرد برمى‏دارند و بطور مستقيم در او تأثير مى‏گذارند و اخلاق، رفتار و گفتار، طرز تفكر و عقايدشان و ... به دانش‏آموز و دانشجو، رنگ مى‏دهد.از اين رو، ضرورت دارد كه «فراگيران» يا اولياى آنها از ناحيه همكلاسيها مطمئن باشند كه از يكسو گرفتار رذايل اخلاقى، انحرافات فكرى، عقده‏هاى روانى و ... نباشند و از سوى ديگر، شايستگيهاى لازم فكرى و اخلاقى را داشته باشند تا در روند تكميل شخصيت كودك، اثر مثبت بگذارند.

2)- مربّيان: مراد از «مربّى» همه كسانى است كه بگونه‏اى با تعليم و تربيت، سروكار دارند و شامل مدير، ناظم، معلّم، مربّى تربيتى و ... مى‏شود. هريك ازافراد مزبوربشكلى در دانش‏آموز، تأثير مستقيم مى‏گذارند و به همين دليل، انتخاب مربّيان و استادان بايد به صورتى دقيق و ظريف انجام گيرد و افراد صلاحيتدار بر مسند تعليم و تربيت نونهالان و جوانان تكيه زنند. مهمترين خصوصيات يك مربّى خوب و مقبول به قرار زير است:

1- صلاحيت علمى: ابتدايى‏ترين شرط قبول هر مسؤوليتى، داشتن توان علمى است. بديهى بودن اين مسأله، ما را از توضيح بيشتر بى‏نياز مى‏كند.

2- درستى عقيده: مربيان آموزش و پرورش اسلامى بايد از عقيده‏اى سديد و استوار برخوردار باشند تا درمسير هدف غايى نظام تربيتى‏اسلام- يعنى نزديكى و قرب به خدا- گام بردارند و متربّيان را نيز بدان سو سوق دهند. امام راحل قدّس سرّه مى‏فرمايد: «كسى كه مى‏خواهد مربى يك جامعه‏اى باشد، مربّى يك دستگاهى باشد و آنها را به اسلام دعوت كند، اوّلش بايد خودش را اسلامى كند و خودش را، باطن خودش را دعوت به اسلام بكند ... اگر خودش را اسلامى نكند، نمى‏تواند ديگران را اسلامى كند، معلمين آموزش و پرورش، اگر خودشان يك پرورش صحيح نداشته باشند و يك تعليم صحيح، نمى‏توانند جوانها را تعليم كنند و آموزش بدهند و پرورش بدهند، مبدأ هر امرى از خود آدم شروع مى‏شود ....» «1»

3- تهذيب اخلاقى: وارستگى اخلاقى و آراسته بودن به صفات زيباى انسانى نيز به نوبه خود حياتى و ضرورى است و اگر مربيان آموزش و پرورش فاقد آن باشند، هرگز صلاحيت اشغال چنين شغلى را ندارند و نبودشان بهتر از وجودشان است. نغمه شوم «تخصّص بى‏تعهد» را كسانى ساز كردند كه بوى تفكر اسلام ناب محمدى (ص) به مشامشان نخورده بود. احياگر اسلام ناب محمّدى صلى الله عليه و آله در اين باره چنين مى‏فرمايد: «... آن كسى كه عالم است، آن كسى كه همه چيز را مى‏داند لكن تزكيه نشده است، تصفيه نشده است، تربيت الهى نشده است، آن علمش وسيله است از براى اينكه بشر را به تباهى بكشد. چه بسا عالمانى كه براى بشر، تباهى هديه مى‏آورند؛ آنها از جهّال بدتر هستند و چه بسا متخصّصانى كه براى بشر فلاكت ايجاد مى‏كنند، تباهى ايجاد مى‏كنند، آنها از مردم عامى‏ بدتر هستند و ضررشان بيشتر است همان است كه قرآن فرمود كه: «كمثل الحمار ...» «1» و از آن هم بالاتر اينكه موجب صدمه به ديگران مى‏شود ....» «2»

4- سلامت سياسى: معلمان جحامعه اسلامى بايد از سلامت سياسى نيز برخوردار باشند تا در اين جنبه نيز متربّيان خود را سالم بار بياورند. زيان انحراف سياسى اگر بيشتر از انحراف عقيدتى و اخلاقى نباشد، كمتر نيست. تجربه نيز نشان داده كه استعمارگران جهانخوار در قرون متمادى از به انحراف كشاندن مدارس، بيشترين سود را برده‏اند.معمار بيدار انقلاب اسلامى در اين باره مى‏فرمايد: «... قدم اوّل آنها از همان كودكستان شروع مى‏شود و هر چه جوانها و كودكهايمان بالاتر بروند، قدمهاى بعدى آنها هم به دنبال آنهاست. از كودكستان تا دانشگاه مركز جولان دستهاى خبيث استعمار است و آنها خوب مى‏دانند كه اگر اين نوباوگان را از راه مستقيم و صراط اللّه خارج كنند، به مقاصد شوم خودشان خواهند رسيد و لهذا كوشش آنها و هدف آنها از كودكستان شروع مى‏شود و تا دانشگاهها جريان دارد ....» «3»