2- مدرسه‏
پس از خانواده، «مدرسه» اولين محيطى است كه بطور معمول، انسان در آن، پاى مى‏گذارد و شخصيتش رشد مى‏يابد.
سابقه «مدرسه» در تاريخ اسلام به سال دوم هجرى برمى‏گردد. تا آن تاريخ، جامعه جزيرة العرب و به دنبال آن، اجتماع نوپاى اسلامى، از علم و فرهنگ نوشته‏اى و مدرسه‏اى، محروم بود و تعداد اندكى از سواد خواندن و نوشتن برخوردار بودند و بيشتر، فرهنگ شفاهى در قالب حفظ اشعار گوناگون، رواج داشت. «1»در جنگ «بدر» حدود هفتاد تن از مشركان قريش به اسارت نيروهاى اسلام درآمدند كه برخى از آنان «خواندن و نوشتن» مى‏دانستند. تصميم نهايى درباره اسرا اين شد كه براى آزادى خود يا فديه بپردازند يا آنان كه سواد دارند ده نفر از كودكان مسلمان را خواندن و نوشتن بياموزند. «2» بدين ترتيب «اولين مكتب» در تاريخ اسلام، شكل گرفت.اهميت مدرسه: نظر به انحصار تعليم و تربيت در مدارس، مدرسه از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است و مى‏توان گفت: به همان اندازه كه علم و دانش و تعليم و تربيت حائز اهميت است، ضرورت و اهميت مدرسه نيز محسوس است.از سوى ديگر، تعليم و تربيت از حقوق اوّليه فرزندان محسوب مى‏شود و اگر پدر و مادرى نسبت به آن، اهمال ورزد، به كوته فكرى و ستم نسبت به فرزندان متهم خواهد شد و چنين ديدگاهى ريشه اسلامى دارد، چرا كه رسول اكرم صلّى الله عليه و آله فرمود: «مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ ثَلاثَةٌ: يُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَةَ وَ يُزَوِّجُهُ اذا بَلَغَ» «1»
سه چيز از حقوق فرزند به گردن پدر است: نام نيكو برايش انتخاب كند، نوشتن بدو آموزد و هنگام بلوغ، برايش همسر بگيرد.
رسول خدا (ص) حتى از پدرانى كه در امر تعليم كودكان خويش، سستى ورزند يا مانع تراشى كنند، بيزارى جسته است:
روزى آن حضرت به عده‏اى كودك نگريست و فرمود: واى به فرزندان آخرالزمان، از دست پدرانشان! پرسيدند: از دست پدران مشرك آنها؟ فرمود: نه، از دست پدران مؤمنشان كه چيزى از واجبات را به آنها يادنمى‏دهند و اگر خود آن كودكان هم بخواهند چيزى بياموزند پدرانشان مانع مى‏شوند و از اينكه بهره كمى از مال دنيا را كسب كنند، خشنودند. من از چنين پدرانى بيزار و آنها نيز از من بيگانه‏اند! «2»