ب- مصلح بودن‏
انسان مسلمان نمى‏تواند نسبت به مسايلى كه در جامعه مى‏گذرد، بى‏تفاوت باشد و به اصلاح ديگران نپردازد، بلكه موظّف است پس از اصلاح خود- در حدّ توان- در اصلاح ديگران كوشش كند. اسلام براى تقويت چنين فرهنگى روشهاى مختلفى ارائه داده است؛ به عنوان نمونه، مصلحان گاهى مورد تمجيد و ستايش قرار گرفته‏اند، چنان كه قرآن كريم مى‏فرمايد: «انَّا لانُضيعُ اجْرَ الْمُصْلِحينَ» «2»ما پاداش مصلحان را ضايع نمى‏كنيم.گاهى نيز در جهت اصلاح جامعه، به امر به معروف و نهى از منكر سفارش شده است. چنان كه قرآن مجيد مى‏فرمايد: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ امَّةٌ يَدْعُونَ الَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفَ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» «3»بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى و امر به معروف و نهى از منكر كنند.زمانى ديگر نيز تلاش در جهت اصلاح مردم جزء كمال سعادت انسان شمرده شده است. چنان كه امير مؤمنان صلوات الله عليه مى‏فرمايد: «مِنْ كَمالِ السَّعادَةِ السَّعْىُ فى اصْلاحِ الْجُمْهُورِ» «4»تلاش براى اصلاح مردم، از كمال سعادت [انسان‏] است.نكته بسيار ظريفى كه اسلام به آن توجه كرده، تقدم اصلاح خود بر اصلاح ديگران‏ است؛ چون اصلاح ديگران وقتى مؤثر واقع مى‏شود كه شخص خود را اصلاح كرده باشد و با عمل خود به اصلاح ديگران بپردازد؛ حضرت على (ع) دراين باره مى‏فرمايد: «مَنْ لَمْ يُصْلِحْ نَفْسَهُ لَمْ يُصْلِحْ غَيْرَهُ» «1»كسى كه خودش را اصلاح نكند، نمى‏تواند ديگرى را اصلاح كند.