ضرورت سپاسگزارى
چنانكه در پيش اشاره شد، سپاسگزارى در برابر هر نعمتى، خواست وجدان سالم و مدّ نظر دين و خرد است.خداوند در قرآن مجيد ضمن يادآورى برخى ازنعمتها به انسان سفارش مىكند كه شكر آنها را به جاى آورد تا هم وظيفه انسانى خود را انجام دهد و هم از مواهب بيشمار الهى- كه نتيجه سپاسگزارى است- برخوردار گردد و قدردانى از نعمتهاى الهى را ثمره ايمان به خدا و اعتقاد به يگانگى او دانسته مىفرمايد:
«يا ايُّها الَّذينَ امَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَاشْكُروُا لِلَّهِ انْ كُنْتُمْ ايَّاهُ تَعْبُدُونَ» «1»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد از آن پاكيزههايى كه روزى شما كردهايم بخوريد و اگر خدا را مىپرستيد، سپاسش را به جاى آوريد.
شايان ذكر است؛ همانگونه كه نعمتهاى خدا بى انتهاست، سپاسگزارى از آنها نيز در حدّ محال است و انسان هرگز نمىتواند از عهده شكر نعمتهاى الهى بر آيد و بايد با اظهار عجز به درگاه ربوبى در حد توان خويش به سپاس ايستد و ازاو قدردانى كند.
كمترين سپاسى كه انسان بايد به جاى آورد اين است كه نعمتهاى خدا را در راه نافرمانى او به كار نگيرد زيرا چنين كارى منتهاى ناسپاسى است. امير مؤمنان صلوات الله عليه مىفرمايد:
«مَنِ اسْتَعانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَى الْمَعْصِيَةِ فَهُوَ الْكَفُورُ» «2»
كسى كه نعمت را در نافرمانى خدا به كار گيرد، بسيار ناسپاس است.
|