محرومان از اسرار
خصلت‏ها و شيوه‏هاى رفتارى آنگاه كه جزء شخصيّت فرد يا افرادى شدند، جدا ساختن آن از آنان با هيچ نيرو و وسيله‏اى ممكن نخواهد بود. خصلت راز نگهدارى يا اشاعه راز تا حدود زيادى به شخصيت افراد بستگى دارد. به همين جهت برخى از گروه‏ها و اصناف در جامعه از ديدگاه اسلامى به‏عنوان افراد محروم از هرگونه راز و سرّى معرفى شده‏اند، چرا كه در شالوده شخصيّت آنان، اشاعه و مبادله بى قيد و شرط اخبار وجود دارد. در اينجا به معرّفى اين گروه مى‏پردازيم:
1- زنان:
سوئيسى‏ها مى‏گويند: اگر مى‏خواهى مطلبى را همه مردم بدانند، كافى است كه آن را به يك زن بگويى، به‏خصوص اگر تأكيد كنى كه اين يك مطلب سرّى است و نبايد كسى از آن آگاه شود! فرداى آن روز خواهى ديد كه همه مردم از آن مطلب باخبر شده‏اند.
ابوالقاسم حالت در اين باره مى‏گويد:
رازى كه درون پرده خواهى مانَد
گويى چو به زن نهفتنش نتواند

آن كه به زنش هر آنچه داند، گويد
از نيك و بد زمانه كم مى‏داند

البته مطلب فوق عموميت ندارد و چه بسيارند زنانى در تاريخ جهان و اسلام مخصوصاً درتاريخ انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى كه با كتمان اسرار، گوى سبقت از مردان ربوده‏اند. امّا بى‏ترديد بسيارى از اخبار و اطلاعات آشكار از طريق خانم‏ها منتقل مى‏شود.
حضرت امير مؤمنان عليه السلام سه گروه را محروم از راز معرّفى كرده كه نخستين آنان، زنان هستند.
شايد علّت اين رفتار در زنان، عواطف و احساسات شديد آنان باشد كه در پرتو آن به‏سرعت و در اوّلين برخورد، رابطه خودى و يگانگى را بين خود و افراد مختلف برقرار مى‏بيند. از اين رو، ازبازگويى هرگونه اطّلاعاتى در فضاى محبّت دريغ نمى‏كنند. شاهد اين سخن آنكه اين حالت در مردانى‏كه موضع عاطفى شديد دارند، نيز به‏روشنى ديده مى‏شود و آنان نيز در كنار برخوردارى از نعمت عاطفه، امتياز تسلّط بر حفظ اخبار و اطّلاعات را از دست مى‏دهند.
2- افراد نادان:
افرادى كه از ضريب هوشى مناسب برخوردار نباشند، نبايد به‏عنوان امين اسرار انتخاب شوند. بنابراين، افراد نادان نمى‏توانند راز دار باشند. پس بايد از دسترسى آنان به اخبار جلوگيرى شود.
امير مؤمنان عليه السلام مى‏فرمايد:
«لا تُسر الَى الْجاهِلِ شَيْئاً لا يَطيقُ كِتمانَهُ» «1»
به نادان آنچه را توان پنهان داشتنش را ندارد، ابراز نكن.
امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:
«ارْبَعَةٌ يُذْهِبْنَ ضياعاً، مَوَدَّةٌ تَمْنَحَها مَنْ لا وَفاءَ لَهُ وَ مَعْرُوفٌ عِنْدَ مَنْ لا يَشْكُرَ لَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَ مَنْ لَا اسْتماعَ لَهُ وَ سِرٌّ تُودِعَهُ عِنْدَ مَنْ لا حِصافَةَ لَهُ» «2»
چهار چيز به‏سوى ضايع شدن مى‏روند: دوستى با بيوفا، نيكى به ناسپاس، موعظه به ناشنوا، رازگويى به نادان.
حضرت على عليه السلام فرمود:
«انْفَرِدْ بِسِرِّكَ وَ لا تُودِعْهُ خازِماً فَيَزِّلَ وَ لا جاهِلًا فَيَخُونَ» «1»
اسرار خود را پنهان نگهدار، و آن را به مرد محتاط مسپار كه مى‏لغزد و به نادان نيز كه خيانت مى‏كند.
علت اين توصيه حضرت على عليه السلام آن است كه اگر چه چنين مردى در حال حاضر، مورد اطمينان و وثوق شما است، اما ممكن است روزى در معرض لغزش قرار گيرد و اسرار فاش نمايد.
3- بازگو كننده اسرار ديگران:
قبل از سپردن راز به ديگرى، چگونه مى‏توان از رازداى او اطمينان حاصل كرد؟ يك بررسى كوتاه در اظهارات فرد، ميزان رازدارى او را روشن مى‏سازد. اگر انسان، در حفظ اسرار خود و ديگران مرزشناس و خويشتندار باشد و راز ديگران را نزد شما فاش نسازد، مى‏توان اطمينان كرد كه در حفظ اسرار سپرده شده به او، دقّت خواهد داشت، امّا اگر به آسانى سفره دل خويش يا پرونده اسرار ديگران را نزد شما گشود و راز ديگران را نزد شما آورد، به‏طور طبيعى براى باز كردن پرونده اسرار شما نيز پروايى نخواهد داشت.
اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:
«مَنْ ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَمْ يُقَوِّ لِسِرِّ غَيْرِهِ» «1»
آن كس كه از حفظ سرّ خود ناتوان باشد، قدرت حفظ اسرار ديگران را نخواهد داشت.
شاعرى مى‏گويد:

آنكو نكند راز خود از خلق نهان
راز تو به نزد غير گويد به عيان‏

آن كس كه ز غير راز گويد به تو باز
رازِ دل خود به نزد وى فاش مساز

در روايت ديگرى، حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد:
«لا تَوْدِعَنَّ سِرَّكَ مَنْ لا امانَةَ لَهُ» «2»
راز خود را به‏كسى‏كه امانتدار (رازِ ديگران) نيست، مسپار.
امام صادق عليه السلام نيز مى‏فرمايد:
سرّ خود را به نمّام و ظالم و خائن نسپار، زيرا آنان همان‏گونه كه نزد تو از ديگران سخن‏چينى مى‏كنند، نزد ديگران نيز از تو سخن‏چينى مى‏نمايند. «3»
4- انسان‏هاى كم ظرفيت‏
بعضى از افراد در حفظ اسرار خود و يا ديگران ناتوان بوده و به لحاظ روانى تمايل به افشاى راز دارند.
حضرت على عليه السلام فرمود:
«لا تُسِرَّ الَى الْجاهِلِ شَيْئًا لا يُطيقُ كِتمانَهُ «1»»
اسرار را به نادان كه طاقت پنهان كردن آن‏را ندارد، مگوى.
امام صادق عليه السلام نيز فرمود:
«ارْبَعةٌ يُذْهِبْنَ ضِياعاً ... وَ سِرٌّ يُودَعُ مَنْ لا حِصانَةَ لَهُ» «2»
چهار چيز موجب بى‏آبرويى انسان مى‏شود (از جمله آن) راز سپردن به كسى است كه قادر به حفظ و صيانت از آن نيست.
امام على عليه السلام در مورد كسى كه در حفظ اسرار خود ناتوان است مى‏فرمايد:
«مَنْ ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَمْ يَقْوَ لِسِرِّ غَيْرِهِ» «3»
آن كس كه از نگهدارى راز خود ناتوان باشد، قادر به حفظ اسرار غير نخواهد بود.
5- سخن‏چين‏
حضرت امير عليه السلام فرمود:
«ثَلاثٌ لا يُسْتَوْدَعْنَ سِرّاً: الْمَرْأَةُ، وَالَّنمَّامُ، وَالْاحْمَقُ» «1»
به سه تن نبايد راز سپرد: زن، سخن چين و احمق.
گفتنى است‏كه آنچه حضرت امير عليه السلام فرمود، در مقام تنقيص و عيبجويى از زن نبوده است، زيرا امام معصوم عليه السلام به توانايى‏ها و ظرفيت‏هاى انسان- چه زن و چه مرد- آشناست؛ شايد علت عدم رازسپارى به زن اين باشد كه معمولًا قدرت خود نگهدارى زن كمتر است و زودتر از مرد اسرار را فاش مى‏سازد. درست است كه زن و مرد از نوع واحدند، لكن تفاوت‏هايى دارند كه نمى‏توان آنها را انكار كرد. فرد سخن‏چين و يا احمق نيز به جهت ويژگى‏هاى شخصيتى و روانى مورد اعتماد نيست و لازم است از آنها پرهيز گردد.
آخرين سخن‏
حضرت على عليه السلام فرمود:
«كُلَّما كَثُرَ خُزَّانُ الْأَسْرارِ كَثُرَ ضِياعُها» «2»
به هر اندازه راز داران بسيار گردند، رازها بيشتر در معرض فاش شدن قرار مى‏گيرد.
به‏نظر مى‏رسد كه افزودن بر حجم كمّى مراكز و سازمان‏هاى خبرى و اطلاعاتى، به بهانه افزايش كارايى نه نتيجه بخش است و نه مقرون به صرفه. ضرورتى ندارد كه معيار موفقيت و كارآيى را در توسعه كمّى تشكيلات بدانيم. امروزه سازمان‏هاى اطّلاعاتى موفق، سازمان‏هايى هستند كه كمّيت را در حدّ معقول نگاه داشته و سعى خود را مصروف آموزش و رشد كيفى افراد مى‏كنند و از ابزارهاى پيچيده اطلاع‏گيرى و تجسّس نيز استفاده مى‏كنند.
امام جواد عليه السلام فرمود:
«اظْهارُ الشَّىْ‏ءِ قَبْلَ انْ يُسْتَحْكَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ» «1»
اظهار و ابراز مطلبى كه هنوز استوار نشده است، موجب تباهى آن است.