پيامدهاى افشاى راز
اين قانون كلّى از زبان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است كه فرمود: «الَمجالِسُ بِالْامانَةِ» مراد از يادآورى اين نكته مهم اخلاقى اين است كه در حلقههاى دوستى، خانوادگى، ادارى و سازمانى، مذاكراتى انجام مىشود كه از ديدگاه اسلامى و براساس تعهدات اخلاقى پرونده اين گفت و گوها بايد در همان محفل و مجمع، بسته شود، چرا كه اين گفت و گوها، مناسب با فضاى آن محفل است و انتقال آن، ضايعاتى را به دنبال دارد كه گاه قابل جبران نخواهد بود. اينك به برخى از اين پيامدها اشاره مىكنيم:
الف- پيامدهاى افشاى گفتگوهاى دوستانه و خانوادگى:
1- رنجيدن دوستان و آسيب ديدن محيط دوستى.
2- ايجاد دشمنى و بدبينى.
3- از بين رفتن اطمينان و اعتماد بين افراد.
4- قطع روابط دوستانه و پيوندهاى فاميلى.
ب- پيامدهاى افشاى مذاكرات ادارى و سازمانى:
1- اختلال در تنفيذ و اجراى تصميمها.
2- ايجاد بدبينى، سلب انگيزه و شوق كارى.
3- بهوجود آمدن زمينه براى سلطه ناصالحان.
4- مانعگذارى در مسير اصلاح سيستم.
5- انتقال اطلاعات حكومتى و ملّى به دشمنان از طريق سازمانهاى جاسوسى.
ج- پيامدهاى افشاى رازهاى ملّى و حكومتى: فعاليّت و تلاش گسترده سازمانهاى جاسوسى، حضور جاسوسهاى چند جانبه در صحنه فروش و مبادله اخبار سياسى، حكومتى و تعبيه سيستمهاى استراق سمع و تخليه اطّلاعات، موجب شده كه سرّىترين تصميمهاى سران كشورها، مصوبههاى كميسيونها و كميتهها، بهسرعت در اختيار دشمن قرار گيرد. در اين ميان، پلهاى اصلى كه معمولًا بهطور رايگان در فعّال كردن سيستمهاى جاسوسى سهم ويژه دارند، افراد ناآگاه و عناصر اجرايى نظام ادارى كشور هستند كه از وقار خاصّ تشكيلاتى برخوردار نيستند و همه مسائل ادارى را به همه كس بويژه به خانواده خود منتقل مىنمايند. بهطورى كه امروزه اين رويه به صورت يك فرهنگ غلط در قالب يك رفتارِ صميمى و دوستانه درآمده است، كه اگر فردى غير از اين عمل كند، مورد اعتراض همسر، همكار و همه افرادى كه به نوعى با آنان در ارتباط است، قرار مىگيرد. در حالى كه عرصه رازهاى ملّى و حكومتى از حيث اهميّت و خطر و پيامدهاى آن قابل مقايسه با موارد شخصى و فردى نيست و پاى ذلّت و اسارت يك ملّت و هويّت يك مكتب در ميان است.
امام صادق عليه السلام به يكى از كارگزاران خود مىفرمايد:
«احْفِظْ لِسانِكَ وَ لا تَحْمِلَ النَّاسَ عَلى رقابنا» «1»
زبانت را حفظ كن و موجب سلطه ديگران بر ما مشو!
امام محمد باقر عليه السلام مىفرمايد:
روز قيامت، فردى را به سبب مشاركت در خون افراد ديگر مؤاخذه مىكنند. او مىگويد: خدايا! تو مىدانى كه من خون كسى را نريختهام. خداوند متعال مىفرمايد: بلى، چنين كارى بهطور مستقيم از تو ديده نشده، امّا تو از فلانى، مطلبى را شنيدى و براى ديگران نقل كردى و اين مطلب به گوش ظالم جبّارى رسيد و آن فرد به همين دليل كشته شد و تو در خون او شريك شدى. «2»
آرى! دقّت در پيامدهاى افشاى راز، ديدگاه جديدى در نحوه حفظ و نگهدارى اسرار، فرا روى انسان مىگشايد. هشام بن سالم
مىگويد: در شرايط ابهام و تشويش پس از شهادت امام صادق عليه السلام، خدمت امام كاظم عليه السلام شرفياب شدم. مسائلى از آن حضرت پرسيدم كه ضمن ارائه پاسخ، به من امر كرد تا از افشاى آن خوددارى كنم. من عرض كردم: پدرم فداى شما باد! شيعيانِ پدرتان گمراهند (و نياز دارند اين معارف را به آنان منتقل كنم!) آن حضرت فرمود:
اگر آنان را (به اضافه ديندارى) فهميده و زيرك يافتى، مانعى ندارد و به آنان بگو، ولى تعهّد بگير كه به كسى نگويند، زيرا اگر چنين نكنند، به قتل ما اقدام كردهاند. «1»
در يك سند تاريخى چنين مىخوانيم:
على بن اسماعيل بن جعفر الصادق عليه السلام، فرزند برادر امام كاظم عليه السلام، به مركز حكومت عباسى (بغداد) فراخوانده شد. امام كاظم عليه السلام كه مىدانستند حكومت، او را براى كسب اطّلاعات در مورد آن حضرت دعوت مىكند، وى را از اين سفر فتنهخيز منع كردند و به او وعده دادند كه هر چه از نيازهاى دنيوى داشته باشد، برطرف مىكنند، ولى او به انجام اين سفر اصرار ورزيد. آن حضرت پس از رفتن او به ياران خود فرمود: او مىرود و در [ريختن] خونِ من شريك مىشود. «2»
|