اقسام رازدارى
رازها را مىتوان به سه قسم شخصى، اجتماعى و تشكيلاتى- حكومتى تقسيم كرد:
1- رازدارى شخصى:
هركس از نظر اخلاقى و عملى، خصوصياتى دارد كه ديگران نمىبينند و از آن اطلاعى ندارند، اين ويژگىها، رازهاى شخصى انسان محسوب مىشود، چنانكه كارهاى زشتى كه از فرد سر زده و يا مسائل سرّى كه در منزل دارد، جزو رازهاى فرد بهحساب مىآيد. حال سخن در اين است كه آيا انسان مىتواند رازهايش را براى ديگران بازگو كند؟
انسان عاقل سينه خود را صندوقچه اسرارش قرار مىدهد و از طريق رازدارى، خود را از پيامدهاى ناگوار افشاى اسرار، مصون مىدارد.
امام على عليه السلام مىفرمايد:
«سِرُّكَ اسيرُكَ، فَانْ افْشَيْتَهُ صِرْتَ اسيرَهُ» «1»
راز تو، مادامى كه آن را برمَلا نكردى، اسير تو است، ولى اگر آن را فاش كردى تو اسيرش مىشوى.
زيان افشاى راز به حدّى است كه به فرموده امام على عليه السلام حتى اگر انسان آن را به همسر و يا زيردستش بگويد، ناخواسته خود را برده آنها ساخته است. «1» نقش رازدارى شخصى در موفقيت: هرگاه انسان هدفى را دنبال مىكند، لازم است اطراف و جوانب آن را مخفى بدارد تا به نتيجه مطلوب برسد، آنگاه اگر افشاى آن بىضرر بود، مىتواند آن را فاش سازد، ولى اگر كارش استحكام نيافته و به نتيجه نرسيده باشد، آنرا بازگو كند، سنگاندازىها نمىگذارد او بههدفش برسد.
امير مؤمنان على عليه السلام مىفرمود:
«انْجَحُ الْامُورِ ما احاطَ بِهِ الْكِتمانُ» «2»
امرى كه اطراف آن را كتمان گرفته باشد، به نجات و موفقيت نزديكتر است.
امام جواد عليه السلام مىفرمايد:
«اظْهارُ الشَّىْءِ قَبْلَ انْ يَسْتَحْكِمَ مَفْسَدَةً لَهُ» «3»
اظهار كردن چيزى كه هنوز استوار نشده، موجب تباهى آن مىگردد.
امام صادق عليه السلام، معيارى را براى ميزان و مقدارِ آشكار نمودن راز، بيان فرمودهاند:
«لا تُطْلِعْ صَديقَكَ مِنْ سِرِّكَ الَّا عَلى ما لَوِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّكَ لَمْ يَضُرُّكَ فَانَّ الصَّديقَ قَدْ يَكُونُ عَدُوَّكَ يَوْماً ما» «1»
دوست خود را از رازهاى شخصى خودآگاه مساز، مگر درباره امورى كه اگر دشمنت از آنها آگاهى يافت، زيانى براى تو نداشته باشد؛ زيرا چه بسا دوست انسان روزى دشمن گردد [و چون نقاط ضعف را مىداند، با آن انسان را بكوبد.]
به همان مقدار كه راز دارى شخصى در موفقيت انسان، نقش دارد، افشاى رازهاى شخصى نيز موجب ناكامى انسان در رسيدن به هدفها مىشود و موجبات پشيمانى انسان را فراهم مىسازد و غم و اندوه را با خود بهارمغان مىآورد. امير مؤمنان على عليه السلام مىفرمود:
«سِرُّكَ سُرُورُكَ انْ كَتَمْتَهُ، وَ انْ اذَعْتَهُ كانَ ثَبُورَكَ» «2»
راز تو شادى توست، اگر آن را پنهان دارى، و اگر فاش كردى (سبب) ناله و جزع تو خواهد شد.
همچنين مىفرمايد:
«مَنْ افْشى سِرَّكَ ضَيَّعَ امْرَكَ» «3»
هر كس رازى از تو فاش كند، كار تو را تباه ساخته است.
2- رازدارى اجتماعى:
منظور از رازدارى اجتماعى، حفظ اسرار مردم در مسائل مربوط به آنها و بيان نكردن نقطه ضعفهاى آنان در اين زمينه است.
افشاى اينگونه رازها جايز نيست، ولى چنانچه اسرار اجتماعى و سياسى افراد ازقبيل اشاعه فحشا، تشكيل باندهاى فساد و تباهى و اينگونه كارهاى خلاف باشد، نزد مسؤولان امر جهت اتخاذ تصميم و اقدامات لازم مانعى ندارد و چهبسا واجب و ضرورى باشد.
درمسائل اطلاعاتى، امنيتى نيز افشاى اسرار ديگران دراجتماع و براى مردم جايز نيست، بلكه گاهى زيانآور است، ولى اگر اين اسرار از امورى باشد كه كتمان آن خطرى را متوجه نظام مىكند، لازم است نزد مراجع صلاحيتدار بازگو شود و سكوت درمقابل آن جايز نيست.
بنابراين، حفظ اسرار ديگران (جز در مواردى كه افشاگرى مهمتر و ضرورىتر است) امرى ضرورى مىباشد، بويژه از ناحيه كسانى كه زودتر و بيشتر از ديگران رازها در اختيارشان قرار مىگيرد، مانند كسانى كه در رابطه با امنيت داخلى يا خارجى كار مىكنند و يا كسانى كه در قسمت جذب و گزينش نهادها، ادارات و ساير مراكز هستند و درباره نيروهايى كه مىخواهند بهكار بگيرند، اطلاعاتى كسب مىكنند.
3- رازدارى تشكيلاتى- حكومتى:
بخشى از رازهاى تشكيلاتى- حكومتى مربوط به رازهايى است كه قبل از تشكيل حكومت و در حال انقلاب و مبارزه با دشمنان صورت مىگيرد، مانند آنچه مورد ابتلاى اصحاب امامان بود و نيز آنچه قبل از پيروزى انقلاب اسلامى وجود داشت.
بخش ديگر آن نيز مربوط به رازهايى است كه بعد از تشكيل حكومت اسلامى مطرح است و حفظ آنها در بقاى نظام مؤثر است؛ اين بخش مورد ابتلاى نيروهاى اطلاعاتى و همه مردم است و بايستى در اين زمينه هوشيارى و دقت كافى به خرج داده، از افشاى مطالب سرّى نظام اسلامى و با خبر ساختن دشمنان از آن بهشدّت اجتناب نمود.
حفظ اين نوع رازها به مراتب مهمتر از ساير اسرار است. از اين رو، پيامدهاى افشاى آن نيز ناگوارتر و زيانبارتر از ساير رازهاست.
رازدارى حكومتى از ديدگاه اسلام يكى از اصول مهم اخلاق اطلاعاتى است كه مىتوان بهوسيله آن امكان بسيارى از زيانها از ناحيه دشمن را سلب و همواره ابتكار عمل را در دست داشت، ولى بىتوجهى به آن، چه بسا اصل حكومت را زير و رو كند. امام على عليه السلام مىفرمايد:
«يُسْتَدَلُّ عَلى ادْبارِ الدُّوَلِ بِارْبَعٍ، تَضْييعِ الْاصُولِ ...» «1»
چهار چيز نشانه افول دولتها است؛ از جمله زير پا نهادن اصول (و ارزشها).
همچنين فاش كردن اينگونه رازها در زمره بزرگترين خيانتها به جامعه و نظام اسلامى است.
|