آسيب‏هاى اعتقادى‏
از نيازهاى قطعى و اساسى براى داشتن زندگى سالم و توأم با آرامش و موفقيت، داشتن ايمان و اعتقاد مذهبى صحيح و پايدار است. ايمان و اعتقاد به خدا بسان داروى شفابخشى است كه اضطراب‏ها، نگرانى‏ها و ناهنجاريها را مى‏زدايد و به زندگى رنگ و بوى الهى مى‏بخشد.خانواده‏اى كه از نعمت ايمان و اعتقاد صحيح و پايدار مذهبى محروم است، همواره با انواع نگرانى و تشويش خاطر رو به رو بوده، در معرض آسيب‏هاى جدى و گاه جبران‏ناپذير است. به عقيده كارشناسان و آسيب شناسان اجتماعى بسيارى از انسان‏هاى سست بنياد و بى‏اعتقاد به مسائل مذهبى، در مقابل مشكلات زندگى پيچيده دنياى مدرن توان ايستادگى ندارند و بيش از ديگران در معرض گرايش به سمت اعتياد و ساير آسيب‏هاى اجتماعى قرار دارند. «1»
براساس آموزه‏هاى دين مبين اسلام، اعتقاد به وجود و يگانگى خداوند، نبوت و امامت، معاد و حيات پس از مرگ و ضروريات دين از جمله مهم‏ترين مسائل اعتقادى است كه چنانچه دچار ضعف، ترديد، شبهه، انحراف، بدعت، خرافه، ريا، شرك، نفاق، كفر و بى‏اعتقادى شود، آثار زيان بارى در سرنوشت فرد و جامعه خواهد گذاشت. بنابراين براى حراست و پاسداشت حريم اعتقادى خانواده بايد نسبت به اين مسائل حساس بود و از آنها در برابر آسيب‏هاى احتمالى با جدّيت و حميّت دينى و آگاهى كافى اقدام نمود.
اعتقاد به خدا: مهم‏ترين باور دينى، ايمان به خدا و يكتاپرستى است. توحيد و خداپرستى موجب مى‏شود نگرش فرد به همه هستى و زندگى انسان، هدف دار و معنادار باشد و در رفتار با انسجام، «1» وحدت رويه و آرامش عمل كند. «2» باور به خدا، همه رفتارها و زندگى خانوادگى را به سوى كسب رضايت خداوند سوق مى‏دهد. «3» فردى كه خدا را ناظر بر اعمال خود و همراه خود مى‏داند «4» و او را حتى از رگ گردن «5» نيز به خود نزديكتر مى‏بيند، تلاش مى‏كند در برخورد با اعضاى خانواده و انجام وظايف خانوادگى، رضايت او را جلب نمايد توجه به عدالت خداوند و اين كه هيچ گونه ظلم را روا نمى‏دارد «6» و حق هيچ موجودى را ضايع نمى‏كند «7» زمينه شناختى ديگرى براى مهار رفتارهاى اعضاى خانواده است هر چه اين حالت قوى‏تر باشد مشكلات فرد كم‏تر و به تبع آن مشكلات خانواده كم‏تر خواهد بود.
انسان مؤمن اداره جهان و همه تغيير و تحولات هستى را در تصرف خداوند و در احاطه‏ اراده او مى‏داند و در رويارويى با مسائل زندگى توكل و اعتماد به چنين خدايى باعث تقويت اراده و تأثير كم‏تر عوامل مخل روانى شده و در كوشش براى حل آن مسائل و رسيدن به تعادل و سازگارى، تواناتر مى‏گردد و چنان كه نبود توكل بر خدا اراده فرد را تضعيف نموده، روزنه‏هاى اميد و موفقيت را بر روى او مى‏بندد و او را از تلاش و جديت كافى باز مى‏دارد. در نتيجه وضع از آنچه هست، به مراتب بدتر و بغرنج‏تر مى‏شود. داشتن حالت تسليم و رضا در برابر مقدرات الهى از ديگر آثار ايمان و اعتقاد به خداوند است هنگامى كه فرد باور داشته باشد كه همه رويدادهاى جهان هماهنگ با مشيت، اراده، قضا و قدر و اذن و تأثيرى است كه در اسباب و علل وقوع حوادث قرار داده است «1» و تنها خداوند است كه به مصالح انسانها، آگاه‏تر است و بلكه نسبت به خودشان نيز خيرخواه‏تر است. «2» از همه حوادث تلخ و شيرين برداشت و تفسير درست و منطقى خواهد داشت و به همه آنها به عنوان آزمونهاى الهى خواهد نگريست كه او بايد از همه اين آزمونها پيروز و سربلند بيرون بيايد.
در خانواده‏ها حوادث و چالش‏هايى مانند بيماريهاى لاعلاج، مرگ عزيزان، سيل، زلزله و ... كه از كنترل آنها خارج است پيش مى‏آيد و اگر والدين در برابر قضاى الهى تسليم و راضى نباشند خسارات فراوان و جبران‏ناپذير فكرى، روحى، روانى و جانى متوجه آنان خواهد شد.
در حالى كه خانواده‏هاى معتقد به وجود خداوند با اتكاء به او درتمامى حوادث از ايمنى فوق‏العاده برخوردارند.