فقر
فقر داراى معانى متعددى است، كه معروف‏ترين آنها تهيدستى و نادارى است. اين واژه در فقر مذهبى، فقر فرهنگى، فقر اقتصادى و غير آن به كار رفته است، و مراد از فقر در اينجا يكى از آسيب‏هاى اقتصادى خانواده، يعنى فقر مالى است. شرعاً به كسى فقير گفته مى‏شود كه از تأمين هزينه زندگى معمولى خود عاجز است. «1»ريشه فقر: نداشتن درآمد و عدم اشتغال به كسب و كار، فرهنگ مصرف گرايى و اسراف دو عامل اساسى و مهم‏ترين ريشه‏هاى فقر در خانواده‏ها شمرده مى‏شوند. عوامل ديگرى نيز مانند تنبلى، تن پرورى، نداشتن تدبير و مديريت اقتصادى خانواده، نبود تقدير و ضابطه در دخل و خرج، تقليد از ديگران در رفاه‏طلبى، مدگرايى و خوشگذرانى نيز مى‏تواند فقر و تنگدستى را به دنبال خود بياورد كه دين مقدس اسلام با همه اين عوامل به شدت مبارزه كرده است. «1»
منابع دينى و روايى ما نيز رفتارهايى را در پديد آمدن فقر يا تشديد آن مؤثر دانسته‏اند كه برخى از آنها عبارتند از:
وجود تار عنكبوت در خانه، ادرار در حمام، خوردن و آشاميدن در حال جنابت، سوگند دروغ، زنا و فحشاء، حرص و ولع، دروغگويى، استماع غنا، محروم نمودن سائل، قطع صله ارحام، عدم مراعات بهداشت، حيا از كسب و كار، توكل نكردن به خدا، بى احترامى به والدين، گرفتن ناخن با دندان «2» و ...
آثار و پيامدهاى فقر: برخى از آثار و پيامدهاى فقر به شرح زير عبارتند از:
1. ضعف علمى، آموزشى و فرهنگى: معمولًا فقرا نمى‏توانند در مراكز فرهنگى و آموزشگاههاى متوسط و عالى و حتى دوره ابتدايى به طور فعال و اثربخش شركت كنند و كمتر كسى را از خانواده‏هاى فقرا مى‏توان سراغ گرفت كه بدون دستيارى و كمك ديگران موفقيت‏هايى در زمينه‏هاى علمى، آموزشى و فرهنگى كسب كند. به همين دليل معمولًا فقرا از جهت علمى، آموزشى و فرهنگى در ضعف بسر مى‏برن.
2. وجود زمينه‏هاى اختلاف خانوادگى: عدم رفاه خانواده، فقر و نبود امكانات آموزشى و فرهنگى فرزندان و برآورده نشدن خواسته‏هاى آنان هر كدام زمينه اختلاف زن و شوهر در خانواده را فراهم مى‏كند كه همه به فقر و مسئله اقتصادى و درآمد سرپرست خانواده ارتباط مستقيم دارد.
3. مفاسد و جرايم: بيشتر دزدى‏ها، كشتارها، خودكشى‏ها، خودفروشى‏ها، دروغ‏ها، تهمت‏ها، لكه‏دار كردن ديگران، چاپلوسى‏ها، تملق‏ها، تسلطها و ديكتاتورى‏هاى مستكبرين و ...
ريشه مالى دارد «3» و فقر مى‏تواند در وجود و ترويج آنها نقش مؤثرى داشته باشد.
دسته‏اى از آثار فقر به دليل شرايط خاص زنان مخصوص آنهاست كه برخى از آنها عبارتند از:
1. كاهش توانمندى: شرايط فيزيولوژيكى و جسمانى زنان باعث مى‏شود تا در مقابل بروز مشكلات ناشى از فقر آسيب پذيرتر باشند به طورى كه اين عوامل توانمندى آنان را 20 درصد كاهش مى‏دهد.
2. بيشتر از ديگران در معرض آسيب هستند: زنان به دليل شرايط، ويژگى‏هاى خاص و نقش كليدى در نهاد خانواده بيشتر در معرض آسيب و مشكلات قرار دارند.
3. بيمارى‏هاى جسمى و روحى: بر اساس آمارهاى موجود 60 درصد بيماريهاى ناشى از سوء تغذيه در افراد به خصوص زنان بوجود مى‏آيد و تغذيه ناسالم منجر به كم شدن قواى فكرى، سطح مهارت و توانمندى، افت تحصيلى، كاهش ميزان بهره‏ورى، پوكى استخوان، ريزش مو و ... در زنان مى‏شود.
4. پيرى زودرس: از ديگر پيامدهاى فقر و مشكلات اقتصادى، پيرى زودرس در زنان است، كه اين امر باعث مى‏شود اختلالات زيادى در سيستم فكرى، عصبى، پايين آمدن آستانه تحمل‏پذيرى و همچنين منش زندگى آنها به وجود آيد و ادامه زندگى براى آنها امكان‏پذير نباشد. به همين دليل شرايط اجتماعى حاكم بر جامعه كانون خانواده‏ها دچار تلاطم و آسيب خواهد شد. «1»