فرهنگ معيشت‏
مشكلات ناشى از توقعات روز افزون خانواده‏ها ممكن است موجب تعارض و اختلاف شود؛ زيرا در صورتى كه مرد نتواند خواسته‏هاى همسر خود را برآورده كند، زمينه رفتارهاى ناسازگارانه براى زن فراهم مى‏شود و يا حالت تسليم و درماندگى را در وى به وجود مى‏آورد و در هر صورت نظام خانواده دچار مشكلات متعدد مى‏گردد. از سوى ديگر، تجمل‏طلبى و غوطه‏ور شدن در مواهب مادى و احساس بى‏نيازى مستانه نيز موجب رفتارهاى برترى‏طلبانه «2» و ناسازگارى مى‏شود. گاه رسيدن ناگهانى خانواده‏اى به ثروت و قدرت خريد بالا نيز عاملى براى خود فراموشى و سركشى و اختلاف مى‏شود. توجه زياد به تجملات و ظواهر زندگى، زمينه را براى دور شدن از روابط انسانى مناسب فراهم «3» و افراد را از خود بيگانه مى‏كند. در اين حالت ارزشهاى اخلاقى و دينى جاى خود را به امتيازات مادى و تجملى مى‏دهد. از آنجا كه انسان در اين موارد سيرى‏ناپذير است «4» هيچ گاه از زندگى و تعامل با ديگران رضايت نخواهد داشت «5» و سپاسگزارى در او كم رنگ گشته، در نتيجه، روابط افراد به سردى و نفرت مبدل مى‏شود. «6» به هر صورت نبود فرهنگ معيشت مناسب در هر خانواده، ممكن است شيرازه آن را از هم بپاشد و موجب اضمحلال اقتصادى خانواده شود و سپس نابودى آن را فراهم سازد. از جمله مشكلاتى كه در حوزه فرهنگ معيشت و
شيوه تأمين مايحتاج ضرورى زندگى خانواده‏ها امروز با آن دست به گريبان هستند، پرداخت اقساط ماهانه‏اى است كه گاه به طور جدى خارج از توان مالى و درآمدى آنهاست.
اقساط ماهانه: اگر چه در اقتصاد جهان امروز خريد اعتبارى از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است و وجود كارت‏هاى اعتبارى متفاوت و ضمانت‏هاى گوناگون جهت پرداخت اقساط خريدهاى سنگين متداول است، امّا فاصله درآمد ميان كشور ما و ساير ملل توسعه يافته و يا در حال توسعه آنقدر زياد است كه اين مقايسه امرى نابه‏جا به نظر مى‏آيد، ولى مى‏توان ادعا كرد كه نوع خاصى از اقتصاد كاذب با عنوان اقتصاد اقساطى در ايران نيز شكل گرفته كه در نوع خود بى نظير است و يكى از آسيب‏هاى جدى خانواده‏ها به شمار مى‏آيد و آن هدايت خانواده‏هاى كم درآمد به سوى اقتصاد اقساطى و متكى به وام‏هاى متعدد و متفرقه است، اگر فاصله درآمدها با قيمت كالاها و تورم همچنان ادامه داشته باشد، زوال اقتصادى خانواده‏ها با پرداخت اقساط ماهانه به خصوص با بهره‏هاى آنچنانى حتمى است. امروزه بيشتر خانواده‏هاى حقوق بگير تا اندازه‏اى مقروض و بدهكار هستند كه از كل حقوق و مزاياى ماهانه يا چيزى نمى‏ماند و يا اندك مبلغى كه مى‏ماند كفاف زندگى ماهانه آنها را نمى‏دهد.بنابراين ناچار به انتخاب يكى دو شغل ديگر براى جبران كمبود مخارج زندگى هستند كه آن نيز قصه ديگرى دارد.بنابراين، فرهنگ نامناسب معيشت و خريد در خانواده‏ها و كشانده شدن آنها به خريد اجناس اقساطى و دريافت وام‏هاى پياپى به منظور تأمين مايحتاج زندگى از بزرگترين آسيب‏هاى خانواده‏ها محسوب مى‏گردد كه مى‏بايست با اتخاذ تدابير معقول و منطقى و اصلاح فرهنگ معيشت خانواده از آثار سوء اين آسيب پيشگيرى نماييم.