آثار روانى طلاق‏
طلاق به هر دليلى كه انجام شود، آثار روانى مخربى بر اعضاى خانواده دارد. بيمارى و رنجورى (94/ 68%) خستگى (70%) بى اعتمادى به ديگران، كاهش كميت و كيفيت كار، احساس شكست در زندگى (75%) نگرانى درباره فرزندان، ستيزه‏جويى، خودكشى، انحرافات اجتماعى، نااميدى نسبت به آينده، اضطراب، دلتنگى، عصبانيت و احساس گناه و پريشانى افراد از عوارض طلاق در زن و مرد است.فرزندان طلاق نيز با مشكلات عاطفى، اجتماعى و اقتصادى متعددى روبه‏رو مى‏شوند.اغلب آنان از تغيير و تحولاتى كه در خانواده روى مى‏دهد، ناآگاه هستند. و والدين احساس مى‏كنند نمى‏توانند اعتماد به نفس كافى به فرزند خود بدهند. هدايت فرزندان در جهت برخورد سالم با طلاق، مسئله با اهميّتى است كه كوتاهى در آن آثار زيانبارى بر كودكان دارد.نزاع‏هاى زناشويى براى همه فرزندان سخت و ناگوار است، هر چند براى پسر بچه‏ها تحمل اين اختلاف دشوارتر است. آنان عصبى مزاج، خودسر و نامنظم بار مى‏آيند و به اندازه دو برابر همسالان پسر گرفتار مراجع انتظامى و قضايى مى‏شوند.
دختران نيز مضطرب، نگران و منزوى مى‏شوند يا از آداب اجتماعى لازم بى بهره مى‏مانند.بر اساس مطالعات انجام شده، فرزندان در سال اول جدايى والدين دچار احساس خشم، ترس، افسردگى و احساس شديد گناه مى‏شوند و افزون بر اينها، در دراز مدت واكنش‏هايى از قبيل كم شدن نمره در آزمونهاى پيشرفت هوش و فقدان الگوى مناسب براى ايفاى نقش زن يا مرد بودن از خود بروز مى‏دهند. و در نهايت به مشكلات عاطفى و جنسيتى و دشوارى‏هايى در زندگى زناشويى آينده گرفتار مى‏شوند. «2»