مزاح از ديدگاه اسلام
نگاهى كلّى به متون اسلامى مربوط به مزاح، نشانگر برخوردى به ظاهر متفاوت با اين موضوع است. اولياى بزرگوار اسلام، گاهى آن را ستوده و بدان فرمان دادهاند و زمانى نكوهش كرده و از آن بازداشتهاند. در جايى خود با فردى مزاح كرده و در جاى ديگر، به بيان پيامدها و بازتابهاى منفى آن پرداختهاند، بهگونهاى كه در نخستين نگاه، انسان گمان مىكند نوعى تناقض در اين موضعگيرىها وجود دارد، ليكن پس از جمعبندى و تعمّق به اين نتيجه مىرسيم كه پيشوايان معصوم اسلام شوخى و مزاح را براى انسانها بسانِ داروى شفابخشى مىدانند كه از سويى، مصرف بهجا و محدود آن در كاستن نگرانىها، تقويت پيوند دوستى در بين افراد جامعه و تسكين آلام روانى آنان سودمند و لازم است و از سوى ديگر، استعمال بىرويّه آن بدون رعايت حدود شرعى و اخلاقى و بدون درنظرگرفتن شرايط زمانى و مكانى، زيانبار و نكوهيدهاست. امام باقر عليه السلام، كسى را كه در حضور جمعى مزاح كند، به شرط آن كه به خاطر آن شوخى مرتكب لغزشى نشود، محبوب خداى متعال دانسته، مىفرمايد:
«انّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُداعِبَ فِى الْجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ» «1»
خداوند كسى را كه در ميان جمع بدون ناسزاگويى مزاح كند، دوست مىدارد.
|