د- حرمت آبرو
حيثيّت و آبرو محورى است كه بيشتر روابط انسان با مردم و توجّه آنها به او، بر گرد آن مىچرخد، بدين جهت ديگران نسبت به آبروى مؤمن دو وظيفه مهم دارند: يكى حفظ آبروى او و ديگرى دفاع از آن.
1- حفظ آبرو
مهمترين راه حفظ آبروى برادر دينى، پوشيدن كاستىها و زشتىهاى اوست. از اين رو، خداى بزرگ با اينكه از عيان و نهان بشر آگاه است، عيوب او را برملا نمىسازد. پس براى انسانى كه خود از كاستى و عيب خالى نيست: چگونه روا است كه به جستوجوى عيوب و نواقص ديگران بپردازد و يا با سخنچينى و غيبت و ... در پى بدنامكردن و آشكارساختن لغزشهاى آنان باشد؟
راه ديگر اينكه از سبككردن و تحقير او بپرهيزد، بنا بر اين، مسخرهكردن مؤمن، برجستهنمودن نقصهاى ظاهرى او، سرزنش وى به خاطر خطاهايى كه خواسته يا ناخواسته مرتكب شده است، تندى و خشونت در برابر درخواست وى و همچنين نگاه حقارتآميز به او، بهويژه اگر در جمع ديگران باشد، هتك آبروى او محسوب مىشود. نتيجه اينكه هرگونه برخورد و سخنسرايى كه موجب تزلزل شأن و مرتبه برادر يا خواهر دينى بشود، از نظر اسلام نكوهيده است. امام صادق عليه السلام در اين باره مىفرمايد:
«مَنْ رَوى عَلى مُؤْمِنٍ رِوايهً يُريدُ بِها شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِه لِيَسْقُطَهُ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وِلايَتِه إِلى وِلايَةِ الشَّيْطانِ فَلا يَقْبَلُهُ الشَّيْطانُ» «1»
آن كه به زيان مؤمنى به قصد آبروريزى و از بينبردن آقايى او سخنى گويد تا او را از چشم مردم بيندازد، خداوند او را از ولايت خود خارج و به سوى ولايت شيطان رها مىكند، ولى شيطان هم او را نمىپذيرد.
گفتنى است كه چنانچه اين برخورد ناپسند با توهين نيز همراه باشد، مانند القاب زشت و نسبتهاى ناروا، چهبسا موجب «قذف» «1» ديگران نيز بشود، كه اين خود علاوه بر آثار و عواقب اخروى، مجازاتهايى دنيوى نيز به دنبال دارد كه به وسيله حاكم اسلامى به اجرا درمىآيد.
2- دفاع از آبرو
هر مسلمانى وظيفه دارد به اندازه توان خويش، نگذارد كه ديگران آبروى برادر دينىاش را خدشهدار سازند. كه مردى در حضور رسول اكرم صلى الله عليه و آله از كسى بدگويى كرد، در همان جا فرد ديگرى در مقام دفاع از او برآمد.
حضرت فرمود:
«مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخيهِ كانَ لَهُ حِجاباً مِنَ النَّارِ» «2»
كسى كه جلوى آبروريزى برادر مؤمنش را بگيرد، از آتش دوزخ در امان است.
|