مراتب خشم
واكنش افراد در هنگام خشم سهگونه است: افراط، تفريط و اعتدال.
افراط در خشم به اين معناست كه به موازات اوجگيرى نيروى خشم در شخص، نيروى ارادهاش به ضعف و سستى مىگرايد، به طورى كه در حال خشم هيچگونه كنترلى از سوى عقل و ايمانش، بر تفكّر و عملكرد او اعمال نمىشود و او دربست در اختيار خشم خويش است؛ وقتى انسان به اين مرحله رسيد، نه خود آن اندازه بصيرت دارد كه بفهمد چه مىكند و نه ديگران مىتوانند با پند و اندرز خود، پرده ضخيم خشم را از برابر ديد او كنار بزنند، تا حقايق امور را چنان كه هست ببيند. نشانههاى عمومى خشم در حدّ افراط، عبارت است از:
رنگباختگى، ارتعاش و لرزش بدن، بىنظمى در انجام كارها، ضربان شديد قلب، اضطراب شديد و ناسزاگويى.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
«الغَضَبُ يُفْسِدُ الْإيمانَ كَما يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ» «1»
خشم، ايمان را تباه مىكند، چنان كه سركه عسل را.
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود:
«الْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرِّ» «2»
خشم كليد هر بدى است.
تفريط در خشم «3» يعنى حالت ضعف و نداشتن نيروى خشم، به شكلى كه هيچ عاملى نتواند انسان را به خشم آورد. در اصطلاح به چنين فردى «بىغيرت» گفته مىشود و روشن است كه چنين حالتى نيز پسنديده نيست.
كسى كه غريزه خشم ندارد، از روحى پست و نفسى حقير برخوردار است. او در برابر منكرات و كارهاى زشت و نامشروع و اهانتهاى ديگران ساكت است و از خود هيچگونه حسّاسيّتى نشان نمىدهد. درباره چنين كسى گفتهاند:
«مَنِ اسْتَغْضَبَ وَ لَمْيَغْضِبْ فَهُوَ حِمارٌ» «1»
آن كه چيزى او را به خشم نمىآورد، الاغ است.
اعتدال و ميانهروى در خشم، كه از خلال دو بحث افراط و تفريط، معنايش تا حدّى روشن شد، آن است كه انسان بكوشد، تا خشم خود را تحت حاكميّت عقل خويش درآورد. به گاه خشم، خشمگين و غضبناك گردد، چنان كه خداى متعال فرمود:
«يا أَيُّهَا النَّبِىُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ ...» «2»
اى پيامبر، با كافران و منافقان بجنگ، و بر آنان سخت بگير.
در محلّ شكيبايى نيز بردبار و حليم باشد، چنان كه در بيان اوصاف مؤمنان فرمود:
«وَ اذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِروُنَ» «3»
و چون خشمگين مىشوند، درمىگذرند.
خداوند حكيم نفرمود، مؤمنان كسانىاند كه هرگز خشمگين نمىشوند، زيرا چنان كه گذشت، هرگز خشمگيننشدن دليل ضعف است، نه موجب ارزش و ستايش.
شخصى از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيد: «آيا اجازه مىدهى، آنچه را كه مىگويى، به عنوان حديث از شما نقل كنيم؟ چه در حال آرامش و چه در حال خشم؟ حضرت فرمود:
«اكْتُبْ فَوَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ لايَخْرُجُ مِنْهُ الَّا الْحَقَّ (وَ أَشارَ إِلى لِسانِهِ» «1»
بنويس، زيرا به حقّ آن كه مرا به رسالت برانگيخت از اين (به زبانش اشاره كرد) جز حقّ چيزى بيرون نمىآيد.
اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله نفرمود، من خشمگين نمىشوم، بلكه فرمود: به هنگام خشم نيز جز حقّ نمىگويم، بدين معناست كه آن حضرت هم خشمگين مىشد، ولى چنان بر نفس خود تسلّط داشت كه غريزه خشم، با همه شدّتى كه داشت هرگز نمىتوانست ايشان را از عمل به مقتضاى حقّ و عدل، منحرف كند و ما نيز بايد چنين باشيم.
|