درس پانزدهم خشم و فروبردن آن‏

هرچند همه وجود انسان و نيروهاى جسمى و روانى او در ادامه زندگى‏اش مؤثّرند و هر يك به نوبه خود نقش خاصّى بر عهده دارند، ليكن نقش غرايز با قدرت چشمگيرشان در حفظ حيات فردى و نوعى بشر و ايجاد جنبش و تحرّك در او نقشى مهمّ و شايان توجّه است.غرايز، نيروهايى كور و بى‏شعورند و تنها ارضاى خود را مى‏طلبند، اگر تحت رهبرى عقل قرار گيرند و هر يك در جاى خود با اندازه‏گيرى صحيح اعمال شوند، مايه خوشبختى و سعادت خواهند بود و آدمى در شؤون مختلف زندگى، از فوايد آن‏ها بهره‏مند مى‏گردد و اگر خودسر و بى‏قيد و بند باشند و در راه غلط و خلاف مصلحت به كار افتند، و لجام‏گسيخته عمل نمايند، باعث فساد و تباهى مى‏گردند و مصيبت‏هاى سخت و جبران‏ناپذيرى به بار مى‏آورند.
يكى از اين غرايز نيرومند، «خشم» است. اين غريزه گران‏بها و مهمّ، نيروى دفاعى آدمى در برابر عوامل زيان‏بارى است كه حيات، سلامت و هستى او را تهديد مى‏كند. هنگامى كه انسان، با خطر روبه‏رو مى‏شود، غريزه خشم به طور خودكار، تحريك شده و او را براى مبارزه و دفاع، آماده مى‏سازد. همزمان با تهييج غريزه خشم فعل و انفعال‏هايى در جسم و جان آدمى روى مى‏دهد كه بر اثر آن‏ها نيروى شخص خشمگين، تشديد مى‏شود و قدرت دفاعى او به مقدار قابل ملاحظه‏اى افزايش مى‏يابد. به عنوان مثال، هرگاه شخصى با حيوان درنده يا انسان درنده‏خويى روبه‏رو شود كه قصد جان، مال يا عِرض او را دارد، غريزه خشم در نهادش به هيجان مى‏آيد و بر اثر آن ضربانِ قلب و گردش خون در بدن او سرعت مى‏گيرد، در خود احساس نيروى جديدى مى‏كند، نيرويى كه او را وامى‏دارد، تا از خود دفاع كند و جان و مال يا عرض و ناموسش را از خطر برهاند.نكته مهمّ و قابل توجّه اين است كه آدمى، موارد كاربرد صحيح نيروى خشم را بشناسد، خطر واقعى را از غيرواقعى تميز دهد و نيروى تهاجمى خشم را در راه غلط به كار نگيرد.