وفا به عهد در اسلام‏
وفا به عهد و پيمان يكى از اساسى‏ترين شرايط زندگى دسته‏جمعى‏ است و بدون آن هيچ گونه همكارى اجتماعى ممكن نيست و بشر با ازدست‏دادن آن از زندگى اجتماعى و آثار و بركات آن محروم خواهد شد. به همين دليل، وفاى به عهد در منابع اسلامى مورد تأكيد زياد واقع شده و شايد كم‏تر حكمى را بتوان يافت كه دامنه اجراى آن تا اين اندازه گسترش داشته باشد. خداوند متعال، در قرآن كريم از سويى خود را باوفاترين باوفايان عالم معرّفى مى‏كند:
«وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» «1»
چه كسى به پيمانش پاى‏بندتر از خداست؟
و كم‏ترين احتمال پيمان‏شكنى را نسبت به خود قاطعانه مردود مى‏شمارد:
«فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ» «2»
خداوند هرگز پيمان‏شكنى نمى‏كند.
از سوى ديگر، بارها بندگان مؤمن خويش را به وفادارى و پاى‏بندى به تعهّداتشان دعوت كرده، از نقض عهد و بى‏وفايى باز مى‏دارد.
خداوند در آيه‏اى ضمن بيان نشانه‏هاى اولواالالباب (خردمندان حقّ‏جو) قبل از هر چيز، روى وفا به عهد و ترك پيمان‏شكنى آنان انگشت نهاده مى‏فرمايد:
«الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاقَ» «3»
آن‏ها كسانى هستند كه به عهد الهى وفا مى‏كنند و پيمان را نمى‏شكنند.
عهد الهى معناى وسيعى دارد، هم شامل عهدهاى فطرى و پيمان‏هايى كه خداوند به مقتضاى فطرت از انسان‏ها گرفته، مى‏شود (همانند فطرت توحيد، حق‏دوستى و عدالت‏خواهى) و هم شامل پيمان‏هاى عقلى، يعنى آنچه انسان با نيروى تفكّر، انديشه و عقل از حقايق هستى و مبدأ و معاد درك مى‏كند و هم پيمان‏هاى شرعى يعنى تعهّداتى كه پيامبر از مؤمنان در رابطه با اطاعت از دستورات خداوند و ترك معصيت گرفته است:
روشن است كه وفا به پيمان‏هايى كه انسان‏ها با يكديگر مى‏بندند نيز به يك معنا وفا به عهد الهى است. زيرا خداوند فرمان داده كه اين پيمان‏ها محترم شمرده شوند، بلكه هم جزو پيمان‏هاى شرعى است و هم جزو پيمان‏هاى عقلى.
خداوند حكيم در آيه ديگرى طىّ يك دستور كلّى، وفادارى به هر پيمانى را از مؤمنان مى‏خواهد:
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا اوْفُوا بالْعُقُودِ» «1»
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، به پيمان‏ها وفا كنيد.
«الْعُقُود» به اصطلاح ادبى «جمع محلىَّ به أل» بوده و افاده عموم مى‏كند.
يعنى شامل همه پيمان‏ها اعمّ از الهى، انسانى، سياسى، اقتصادى، نظامى، اجتماعى و ... مى‏شود و مفهوم بسيار وسيعى دارد كه ناظر به تمام جنبه‏هاى اعتقادى و عملى زندگى انسان است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز وفا به عهد را از شرايط اساسى ايمان مى‏داند و تخطّى از آن را در حكم بى‏دينى و بى‏ايمانى شمرده، مى‏فرمايد:
«لا دينَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ» «1»
آن كس كه به پيمانش وفادار نيست، دين ندارد.
امير مؤمنان عليه السلام در فرمان خود به مالك اشتر، به اهمّيّت اين مسأله در اسلام و جاهليّت اشاره كرده، آن را مهم‏ترين و عمومى‏ترين قانون اجتماع مى‏شمرد و تأكيد كرده كه حتّى‏ مشركان نيز به آن پاى‏بند بوده‏اند:
«اگر با دشمن پيمانى بستى تا او را در پوشش پناه خويش بگيرى، به پيمان خويش وفادار بمان و ذمّه‏ات را با امانت كامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پيمان خويش قرار ده كه در ميان واجبات الهى، هيچ موضوعى همانند وفا به عهد در ميان مردم جهان، با تمام اختلافاتى كه با هم دارند. مورد اتّفاق عمومى نيست، تا آن‏جا كه مشركان نيز پيش از مسلمانان در روابط خود بدان پاى‏بند بودند، چرا كه از پيامدهاى پيمان‏شكنى خاطرات تلخى داشتند.» «2»