تأمين اصل آزادى
اسلام، پس از طرح آزادى به عنوان يك اصل فراگير و خدشهناپذير، ضمن دفاع از آن، جايگاه ويژهاى در برنامه ريزىهاى زيربنايى خود، بدان اختصاص مىدهد. كه برخى از نمودهاى آن را به اختصار توضيح مىدهيم:
الف- توحيد
جمله ارزشمند «لا اله الّا الله» شعار توحيد و عصاره معارف اسلامى است كه هر بامدادان و شبان گاهان، جانهاى مؤمنان را با نسيم آن مىنوازد و مؤمن با زمزمه چنين شعارى در واقع، آزادى را مزمزه مىكند و موحّد حقيقى، آزاده واقعى نيز هست چنانكه آيه شگرف «ايَّاكَ نَعْبُدُ وَايَّاكَ نَسْتَعينُ» نيز در هر نمازى، انسان را از هر گونه وابستگى مىرهاند و به خدا مىرساند و به همين دليل، زيباترين پرستش، از آنِ آزادگان است؛ حضرت امام حسين عليه السلام مىفرمايد:
«... انَّ قَوْماً عَبَدوُا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْاحْرارِ وَ هِىَ افْضَلُ الْعِبادَةِ» «1»
گروهى خداوند را سپاسگزارانه عبادت مىكنند، كه اين عبادت، عبادت آزادگان و بهترين شكل عبادت است.
ب- ولايت
اصيلترين وظيفه سفيران الهى و جانشينان آنها، آزاد ساختن انسانها از همه قيد و بندهاست. قرآن درباره اين رسالت پيامبر مىفرمايد:
«... وَ يَضَعُ عَنْهُمْ اصْرَهُمْ وَ الْاغْلالَ الَّتى كانَتْ عَلَيْهِمْ ....» «2»
(پيامبر) بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمىدارد.
امير مؤمنان عليه السلام نيز مىفرمايد:
«سَمِعْتُ رَسوُلَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَقوُلُ: انَا وَ عَلِىٌّ ابَوا هذِهِ الْامَّةِ وَ لَحَقُّنا عَلَيْهِمْ اعْظَمُ مِنْ حَقِّ ابَوَىْ وِلادَتِهِمْ فَانَّا نُنْقِذُهُمْ، انْ اطاعُونا، مِنَ النَّارِ الى دارِ الْقَرارِ وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخِيارِ الْاحْرارِ» «3»
از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مىفرمود: من و على، پدران اين امّت هستيم و حقّ ما بر مردم، بزرگتر از حق پدر و مادرى است كه آنان را به دنيا مىآورند. چرا كه ما مردم را- اگر از ما اطاعت كنند- از درون آتش به سراى پايدار رهايى مىبخشيم. و از بردگى رهانيده به بهترين آزادگان، ملحقشان مىسازيم.
و به همين جهت در زيارت نامه امام على عليه السلام آمده است:
«السَّلامُ عَلى والِى الْاحْرارِ» «1»
درود بر رئيس و سرپرست آزادگان.
كيست مولا آنكه آزادت كند
بند رقّيّت ز پايت وا كند. «2»
شرط «عدالت» در مناصب دينى همچون ولايت، مرجعيت، امامت جمعه و جماعت، قضاوت و شهادت و ... نيز تداعى كننده آن است كه رهبران خرد و كلان جامعه اسلامى بايد از روحيه آزادمنشى و وارستگى برخوردار باشند تا بتوانند چنين منشى را در جامعه تقويت كنند و زيردستان خود را نيز آزاده بار آورند.
ج- اخلاق اسلامى
مسلمانان وظيفه دارند با خودسازى و تزكيه نفس، نخست در كسب آزادىمعنوى بكوشند، سپس به عرصه آزادىهاى اجتماعى پا بگذارند.
وارستگى از رذائل اخلاقى و آراستگى به فضائل آن، زنجيرهاى وابستگى انسان را يكى از پس از ديگرى پاره مىكند و او را به قلّه آزادگى مىرساند.
انسان آزاده، به آزادى ديگران نيز احترام مىگذارد و انسانهاى آزاد منش، جامعه آزاد را تشكيل مىدهند. از اين رو، امام على صلوات الله عليه، تقوا را رمز آزادى و رهايى مىداند و مىفرمايد:
«فَانَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتاحُ سَدادٍ وَ ذَخيرَةُ مَعادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ» «1»
همانا تقواى الهى كليد گشايش هر درى، اندوخته قيامت، آزادى از هر عادت (زشت) و نجات از هر تباهى است.
متّقيان با پشت پا زدن به زرق و برق دنيا به درجهاىاز مناعت طبع و آزاد منشى نايل مىشوند كه كاه و طلا پيش چشمشان يكسان مىشود.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله، روزى از اصحاب صفّه ديدن مىكرد، يكى از آنان عرض كرد: يا رسول اللّه! من از دنيا دل بريدهام و سنگ و طلا نزد من يكسان شده است!
پيامبر فرمود: تو اينك، حرّ و آزادهاى! «2»
د- قوانين و روابط اجتماعى
احكام و مقررات اسلامى، بويژه روابط اجتماعى آن به گونهاى طرّاحى شده كه كمترين خدشهاى به روحيه آزاد منشى افراد و آزادى اجتماعى، وارد نيايد؛ مسلمانان در چارچوب قوانين اسلام، از آزادى كامل برخوردارند و هيچ كس حق ندارد آزادى مشروع آنها را محدود يا مشروط كند، به طور مثال:
- هر كسى در انتخاب شغل، محلّ سكونت، ازدواج، كسب و تجارت، انتخاب قاضى، وكيل، وكيل مدافع و مانند اينها آزاد است.
- مال، جان، ناموس و آبروى شهروندان مسلمان، كاملا" محترم و محفوظ است و هيچ كس مجاز نيست بدون مجوز شرعى، كمترين اهانتى به آنان بكند، يا زيانى به آنها برساند.
- همه در برابر قانون يكسانند و اسلام هيچ گونه امتياز نژادى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و ... را- كه به نحوى آزادى ديگران را محدود مىكند- به رسميت نمىشناسد.
- قوانين مدنى اسلام به طور واقع بينانه و منصفانه از مظلوم دفاع مىكند، تا در برابر ظالم ايستادگى كرده، حقش را بگيرد و آزادى خدادادى اش سلب نگردد.- قوانين جزايىاسلام، بشدت، گلوى نابكاران را مىفشارد، تا امنيت و آزادى ديگران را نگيرند و مردم با پشتگرمى به قانون، احساس آرامش كنند.- به مردم اجازه مىدهد كه براى احقاق حقوق خويش از هيچ كوششى فروگذار نكنند، در برابر متجاوزان به حريم آزادى مردانه قيام كنند و مانند سرور آزادمردان- سيد الشهداء عليه السلام- فرياد برآورند:
«لا وَاللَّهِ لا اعْطيهِم بِيَدى اعْطاءَ الذَّليلِ وَ لا افِرُّ فِرارَ الْعَبيدِ» «1»
نه، به خدا سوگند! با خوارى، دست بيعت به آنان نمىدهم و مانند بردگان نيز فرار نمىكنم! و ....
|