ابعاد ستم ستيزى
ظلم و بيداد، آتش سوزانى است كه اگر مهار نگردد، همه چيز را در كام خود فرو مىبرد و همه ارزشهاى زندگى را به نيستى خواهد كشاند، به همين دليل براى خاموش كردن شعلههاى سركش آن، به يك بسيج همگانى نياز است. در مرحله نخست خود افراد تحت ستم و سپس دولت و مردم بايد از وقوع و دوام بيداد جلوگيرى كنند، چنان كه در مرحله بعد خدا نيز به جنگ ستمگر خواهد آمد:
الف- ظلم ستيزى ستم ديده
در ديدگاه اسلام، ستم پذيرى نيز چون ستمگرى محكوم است و هيچ كس حق ندارد زمينه ستم كشى خويش را فراهم آورد و در برابر ستمگر، نرمش و سازش نشان دهد؛ در قرآن مجيد مىخوانيم:
«... لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» «1»
ستم نمىكنيد و ستم نمىكشيد.
بر اين اساس، هر مسلمانى كه مورد هجوم ظالم قرار مىگيرد، بايد در حدّ توان مقاومت كند، ديگران را به يارى خويش طلبد و يا از تيررس ستمگر فرار نمايد. «2»
ب- ظلم ستيزى دولت
دولتها موظّفند زمينه هرگونه ستمگرى و ستم پذيرى را در جامعه نابود كنند و به هيچ كس اجازه كمترين ستم را ندهند. ضرورت چنين اقدامى نياز به هيچ برهانى ندارد و مورد تأكيد خردمندان است. حضرت امير در مقام خلافت، با صلابت و تأكيد مىفرمايد:
«... وَ ايْمُ اللَّهِ لَانْصَحَنَّ لِلْخَصْمِ وَ لَانْصِفَنَّ لِلْمَظْلُومِ» «1»
به خدا سوگند، براى دشمن خيرخواهى كرده، داد مظلوم را خواهم ستاند.
اصلىترين كار حكومت علوى، اقامه عدالت- در همه ابعاد آن- و ستيز با ستم بود؛ ابن عباس مىگويد: اميرمؤمنان صلوات الله عليه، هنگام عزيمت به جنگ جمل، در محلى به نام «ذى قار» نشسته و كفش خود را وصله مىزد، از من پرسيد: قيمت اين كفش چقدر است؟
گفتم: هيچ ارزشى ندارد. فرمود:
«وَاللَّهِ لَهِىَ احَبُّ الَىَّ مِنْ امْرَتِكُمْ الَّا انْ اقيمَ حَقّاً اوْ ادْفَعَ باطِلًا» «2»
به خدا سوگند، اين كفش بى ارزش، از حكومت بر شما نزد من با ارزشتر است، مگر اينكه حقّى را بر پاى دارم يا از باطلى جلوگيرى كنم.
سعيد بن قيس همدانى نيز مىگويد: در روزى گرم و سوزان، اميرمؤمنان عليه السلام را در سايه ديوارى ديدم، پرسيدم: چرا در چنين ساعتى از منزل بيرون آمدهاى؟ پاسخ داد:
«ما خَرَجْتُ الَّا لِاعينَ مَظْلُوماً اوْ اغيثَ مَلْهُوفاً» «3»
بيرون نيامدم جز اينكه ستمديدهاى را كمك كنم يا به فرياد دادخواهى برسم.
ج- ظلم ستيزى مردم
افراد جامعه نيز در اينباره مسؤوليتى خطير دارند و موظّفند به شكل انفرادى يا دسته جمعى در برابر ظالمان بايستند و مظلومان را يارى رسانند. رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله يارانش را فرمان داده بود كه ستمديده را يارى نمايند. «1»
امام صادق از پدرش حضرت باقر عليهما السلام نقل مىكند كه فرمود:
اگر پادشاه ستمگرى بخواهد فردى را بىسبب كتك بزند يا بكشد يا به او ستم كند، شما اگر نمىتوانيد به ستمديده يارى رسانيد، نبايد در آنجا حضور يابيد، زيرا اگر مؤمن نزد مؤمن مظلومى باشد، واجب است او را كمك كند ... «2»
حضرت رضا عليه السلام نيز مىفرمايد:
«... سِرْ خَمْسَةَ امْيالٍ انْصُرْ مَظْلُوماً وَ سِرْسِتَّةَ امْيالٍ اغِثْ مَلْهُوفاً» «3»
[اگر شده] پنج ميل راه برو و مظلومى را كمك كن و شش ميل راه برو و به فرياد ستمديدهاى برس!
مردم در اين وادى آن قدر بايد حساس و پر تلاش باشند كه اگر در
عمل از عهده بركندن ستم برنيامدند، حداقل در انديشه آن باشند و در دل به آن تن در ندهند و گر نه شريك جرم ستمگران خواهند بود. امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
«الْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعينُ لَهُ وَ الرَّاضى بِهِ شُرَكاءُ فيهِ» «1»
ستم كننده، دستيار او و آن كه به ستم راضى باشد، در آن ظلم سهيمند.
د- اراده الهى
چه بسا گستردگى زمينههاى ستم و تنومندى درخت ظلم، توان مردم و حكومتها را از رويارويى با آن بگيرد؛ يا ستمگر دور از دسترس مردم و حكومتها دست به بيداد بزند، در چنين مواردى اراده ستم سوز الهى كارساز خواهد بود و ذات مقدّس او با الطاف بيكران خويش به يارى مظلوم مىشتابد و او را از چنگ ستمگر رهايى مىبخشد و بيدادگر را به كيفر مىرساند؛ علاوه بر آيات متعدد قرآن «2» در حديث قدسى نيز آمده:
«يا مُوسى ... لا تَرْضَ بِالظُّلْمِ وَ لا تَكُنْ ظالِماً فَانّى لِلظَّالِمِ بِمَرْصَدٍ حَتَّى اديلَ مِنْهُ الْمَظْلُومَ» «3»
اى موسى! به ستم راضى نشو و خود نيز ستم نكن كه من در كمين ستمگرم تا انتقام مظلوم را از او بگيرم.
امام صادق عليه السلام نيز به نقل از پدر بزرگوارش مىفرمايد:
«انَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى حَكَمٌ عَدْلٌ يَأْخُذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ» «1»
خداوند بزرگ داور دادگرى است كه داد ستمديده را از ستمگر مىستاند.
|