ابعاد انضباط اجتماعى‏
بخش بسيار محدودى از زندگى انسان به شكل فردى اداره مى‏شود و مهم‏ترين بخش آن به شكل اجتماعى اداره مى‏گردد. زندگى اجتماعى از خانواده شروع و تا روابط بين المللى ادامه مى‏يابد. و هر يك از اين مراحل نيز، با كيفيت و اهداف گوناگونى تشكيل مى‏شوند كه نظم مخصوص به خود را مى‏طلبند؛ بر اين اساس، شمارش ابعاد كمّى و كيفى نظم اجتماعى، كارى بس دشوار بلكه دست نايافتنى است. در اينجا به اهمّ آنها اشاره مى‏كنيم:
الف- انضباط اقتصادى‏
منظور، منظم بودن در كليه امور اقتصادى، از قبيل: توليد، توزيع، مصرف، داد و ستد و ... است. بخش مهمّى از احكام و قوانين جامعه- اسلامى يا غير اسلامى- را مسائل اقتصادى تشكيل مى‏دهد كه هر شهروندى موظف به اجراى آن است.
در مكتب اسلام هر مسلمانى وظيفه دارد پيش از شروع به كار اقتصادى، نخست، قانون و احكام آن را بياموزد تا طبق قانون خدا و نظم دينى، اقدام كند و مرتكب خلاف نگردد؛ اميرمؤمنان عليه السلام مى‏فرمود:
«يا مَعْشَرَ التُّجَّارِ، الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ ...» «1»
اى گروه بازرگانان! نخست، احكام [را بياموزيد] سپس به بازار برويد.
هر مسلمانى در ميدان اقتصادى به صدها تابلو «بايد و نبايد» بر مى‏خورد كه هر يك از آنها بخشى از نظم اقتصادى را رقم مى‏زنند كه رعايت آنها لازم و تخلّف‏ناپذير و يا پسنديده است.
از سوى ديگر توزيع ثروت و مصرف و هزينه نيز بايد طبق نظم و قانون و منزه از هرگونه بى انضباطى صورت پذيرد و هيچ كس مجاز نيست در اموال خويش (با اينكه همه آنها را از راه حلال به دست آورده) به دلخواه خود و خارج از چارچوب عقل و شرع، تصرف كند. قرآن مجيد از اسراف در مصرف نهى كرده، مى‏فرمايد:
«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «2»
بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد.
چنين قانونى علاوه بر خوردن و آشاميدن در همه موارد مصرف، كاربرد دارد، چنانكه روى سخن نيز با عموم مردم است. رهبر عزيز انقلاب، حضرت آيت اللّه خامنه‏اى در اين باره مى‏فرمايد:
انضباط اقتصادى و مالى به مفهوم مقابله با ريخت و پاش مالى و زياده‏روى و اسراف در مصرف است؛ كسانى كه بيخود خرج مى‏كنند و مصرف آنها زياده از حد است، موجودى جامعه را به لحاظ امكانات اقتصادى رعايت نمى‏كنند، آنها بى انضباط اقتصادى و مالى هستند و اين جانب از آحاد ملت، مسؤولين كشور و مأمورين دولت مى‏خواهم كه انضباط اقتصادى و مالى را جدّى بگيرند و تمامى افراد جامعه به ويژه كسانى كه اموال عمومى را مصرف مى‏كنند، تنها بايد به قدر رفع نياز و حاجت خرج كنند. «1»
ب- انضباط اخلاقى‏
بسيارى از مسائل اخلاقى نيز در اجتماع، مفهوم پيدا مى‏كنند، مانند:
وفا به عهد و پيمان، احترام به اموال عمومى و دولتى، رعايت بهداشت اجتماعى، حسن خلق، داشتن حجاب، احترام به ناموس مردم، پرداخت حقوق ديگران و ... اين مسائل اخلاقى و مورد تأييد اسلام، «اخلاق اجتماعى» ناميده شده و نقش اساسى را در تنظيم روابط اجتماعى ايفا مى‏كنند. پيشوايان معصوم به طور دقيق آن را مراعات مى‏كردند؛ به طور مثال:
- رسول اكرم صلى الله عليه و آله هيچ گاه در نزد حاضران، پاى خود را دراز نمى‏كرد. «2»
- اميرمؤمنان عليه السلام طى سخنانى سيره زندگى رسول خدا صلى الله عليه و آله را شرح و ضمن آن انضباط اجتماعى و اخلاقى آن حضرت را شرح مى‏دهد. «3»
ج- انضباط سياسى‏
مسلمانان بايد همواره در چارچوب سياسى خاصّى كه از سوى خدا، پيامبر و اولوالامر ترسيم مى‏شود، گام بردارند تا نظام اسلامى طبق برنامه صحيح و پوياى خويش به پيش برود، اين مسأله به شكل‏هاى گوناگون مورد تصريح و تأكيد قرآن مجيد قرار گرفته است:
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا اطيعُوا اللَّهَ وَ اطيعُوا الرَّسُولَ وَ اولِى الْامْرِ مِنْكُمْ ...» «1»
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و صاحبان امر را نيز اطاعت كنيد.
«وَ اذا جاءَهُمْ امْرٌ مِنَ الْامْنِ اوِ الْخَوْفِ اذا عُوا بِهِ وَ لَوْرَدُّوهُ الَى الرَّسُولِ وَ الى‏ اولِى الْامْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ...» «2»
و هنگامى كه مسأله‏اى [حاكى‏] از امنيّت يا وحشت بر آنان [منافقان‏] رسد انتشارش دهند در صورتى كه اگر آن را به پيامبر و اولياى خود ارجاع دهند، قطعاً از ميان آنان كسانى هستند كه [مى توانند درست يا نادرست‏] آن را دريابند.
يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا لا تُقَدّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ...» «3»
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا و پيامبرش پيشى نگيريد و تقواى الهى پيشه كنيد.
د- رعايت قانون و مقررات اجتماعى‏
فلسفه تشريع قوانين اجتماعى ايجاد نظم واقعى و احقاق حقوق همه افراد در جامعه است. بر اين اساس، همه انسان‏ها موظّفند در چارچوب قانون حركت كنند تا جامعه دچار هرج و مرج نگردد و در سراشيبى سقوط قرار نگيرد.
واژه «حدود اللّه: قوانين الهى» كه چهارده بار در آيات قرآن آمده، «1» بر اين مسأله تأكيد دارد كه مسلمانان هرگز مجاز نيستند، قوانين اجتماعى اسلام را ناديده بگيرند و در نتيجه انضباط اجتماعى را خدشه‏دار سازند.
هر اجتماعى داراى آداب و مقرراتى است كه در ايجاد نظم و انضباط عمومى، نقش مؤثّرى دارند و به همين دليل، مراعات آنها بر همه افراد جامعه، لازم مى‏شود؛ به طور مثال: مقررات راهنمايى و رانندگى، لازمه زندگى امروزى است و در هر كشورى از سوى همه بايد مراعات شود تا زندگى جمعى دچار اختلال نگردد. از اين رو تخلّف از آن از ديدگاه قانون و عرف، مستوجب توبيخ و جريمه است؛ در روايتى كه از امام كاظم عليه السلام نقل شده، چنين بر مى‏آيد كه در جامعه اسلامى، مسير رفت و آمد بانوان بايد از مردان جدا باشد و به طور مختلط آمد و شد ننمايند:
«لا يَنْبَغى‏ لِلْمَرْأَةِ انْ تَمْشِىَ فى‏ وَسَطِ الطَّريقِ وَ لكِنَّها تَمْشى‏ الى‏ جانِبِ الْحائِطِ» «2»
شايسته نيست كه زن از وسط كوچه و خيابان راه برود بلكه بايد از كنار ديوار عبور كند.
و برنامه رفت و آمد زمان حضرت مهدى (عج) را چنين شرح مى‏دهد.
زمانى كه قائم ما قيام كند، به سواران دستور مى‏دهد از وسط راه، رفت و آمد كنند و عابران پياده را ملزم مى‏كند از دو طرف خيابان عبور كنند؛ اگر سواره‏اى داخل پياده رو شود و به عابرى آسيب برساند، به پرداخت ديه ملزم مى‏شود و اگر عابرى وارد خيابان شود و آسيبى بر او وارد شود، (مقصّر است و) مستحقّ ديه نيست. «1»
داود بن سرحان مى‏گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم؛ اگر كسى كالايى را حمل كند و در راه به انسانى آسيبى برساند كه منجر به مرگ يا نقص عضو او شود، تكليف چيست؟ امام پاسخ داد: صاحب كالا ضامن است. «2»
رهبرارجمند انقلاب نيز رعايت آداب اجتماعى راعلامت نظم واقعى دانسته‏مى‏فرمايد:
اگر تخلّفات اجتماعى و قانون شكنى در كشور كم شده باشد و مردم حقيقتاًبا عادات و آداب صحيح‏اجتماعى خو گرفته‏باشند و اگر جرم و جنايت در جامعه كاهش يافته وعشق و اعتقاد به قانون زياد شده‏باشد، مى‏توان احساس كرد كه انضباط اجتماعى به معناى واقعى، تحقّق پيدا كرده است. «3»
ه- همكارى با دولت‏
از نمودهاى مهمّ انضباط اجتماعى، همكارى همه جانبه اقشار مختلف مردم با دولت اسلامى است و تخلّف از كوچك‏ترين قانون دولت، علاوه بر اين كه جرم محسوب مى‏شود، علامت بى نظمى نيز به شمار مى‏آيد؛ موارد همكارى با دولت گوناگون و بى شمار است گر چه برخى دائمى و برخى موقت و نيز نسبت به گروه‏هاى مختلف، فرق مى‏كند. عمده‏ترين و حياتى‏ترين آنها عبارت است از:
- اجابت دعوت مسؤولين براى بسيج عمومى و دفاع از مملكت.
- شركت در انتخابات.
- حضور در صحنه به تناسب زمان و مكان و حمايت عمومى از دولت.
- رساندن اخبار و اطلاعات ارزشمند به مسؤولين مربوطه، بويژه در مسائل‏امنيتى.
- خوددارى از هرگونه همكارى با بيگانگان، بدون اطلاع مسؤولين.
- پرداخت به موقع طلب‏هاى دولتى از قبيل ماليات، عوارض، قبوض آب و برق و غيره.
- حفظ و حراست از كليه اموال و امكانات، تأسيسات، اماكن و هر چيزى كه متعلق به دولت است.
- رعايت نظم عمومى و پرهيز از جعل اسناد و تقلّب در كارهاى اجتماعى.
- ارجاع هر گونه دادخواهى به محاكم قضايى و خوددارى از خودسرى.