طرح نظارت عمومى
مراقبت متعهّدانه مسلمانان نسبت به برادران و خواهران ايمانى خود، طرحى قرآنى است كه به ماهيّت ايمان آنها بستگى دارد و با آن تداوم مىيابد:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ...» «1»
مردان و زنان با ايمان، برخى سرپرست [و يار و ياور] بعضى ديگرند؛ امر به معروف و نهى از منكر مىكنند.
علّامه طباطبايى در تفسير اين آيه مىنويسد:
مؤمنان- با همه فراوانى و گستردگى، از نظر تعداد و جنسيت- در حكم يك شخصيت واحدند و به همين سبب برخى سرپرستى و تدبير امور ديگران را به عهده مىگيرند و آنان را به خوبىها وا مىدارند و از زشتىها باز مىدارند و چنين ولايتى در همه ابعاد اجتماعى جارى و سارى است. «2» اين طرح استراتژيك اسلامى، در قالب نظارت اعضاى خانواده نسبت به يكديگر، ملّت نسبت به ملت، ملّت نسبت به دولت و دولت نسبت به ملّت قابل بررسى است:
الف- نظارت اعضاى خانواده نسبت به يكديگر
اعضاى يك خانواده، بايد نسبت به كارهاى يكديگر، نظارتى آگاهانه و دلسوزانه داشته باشند و همديگر را در راه بهينه سازى زندگى مادّى و معنوى يارى رسانند و موانع و مشكلات را مرتفع سازند و از هيچ كوششى دريغ نورزند. در اين بين، نقش پدر، يعنى سر پرست خانواده بسيار اساسىتر و مهمتر است. در قرآن مجيد مىخوانيم:
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا قُوا انْفُسَكُمْ وَ اهْليكُمْ ناراً وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ ...» «1» اى مؤمنان، خود و خانوادهتان را از آتشى كه هيزم آن، انسانها و سنگها است، نگهداريد!
امام على عليه السلام در تفسير اين آيه مىفرمايد:
«عَلّمُوا اهْليكُمْ الْخَيْرَ» «2»
به خانواده خويش، خوبى بياموزيد.
آموزش نيكىها كه نگه دارنده انسان از آتش دوزخ است، از اجزاء اصلى تدبير خانواده و نظارت بر آن است و همه موظّفند تمام تلاش خويش را به كار گيرند تا خاندان خود را در مسير خير و صلاح دين و دنيا حركت دهند و از شرّ و پليدى بپرهيزانند تا گرفتار آتش فساد و تباهى و در نتيجه دوزخ قهر الهى نگردند.
ب- نظارت ملّت نسبت به دولت
كارگزاران دولتى- اعمّ از مديران عالى، ميانى و كارمندان جزء- ممكن است بر اثر درگيرى شغلى، خواسته يا ناخواسته، دچار نوعى عملزدگى، انحراف، كم كارى و مانند آن شوند كه به طور طبيعى، فساد ادارى و حكومتى را در پى خواهد داشت.
از اين رو اسلام، به صراحت از مسلمانان خواسته تا با چشم و گوش باز، همه كارهاى دولت را زير نظر داشته باشند و در صورت مشاهده كمترين تخلّف، كارگزاران را به اشتباهشان واقف سازند، همچنين نظريات اصلاحى خود را در همه زمينهها در اختيار دولت گذارند و از هيچ گونه همكارى و خيرخواهى دريغ نورزند. چنين نظارتى نه تنها دخالت در كارهاى دولت، كارشكنى و مزاحمت محسوب نمىشود، بلكه از حقوق خدشهناپذير ملّى شمرده شده است و آن كه رأى مىدهد، حقّ نظارت هم دارد. به تعبير اميرمؤمنان صلوات اللّه عليه:
«... امَّا حَقّى عَلَيْكُمْ فَالْوَفاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النَّصيحَةُ فِى الْمَشْهَدِ وَ الْمَغيبِ ...» «1»
امّا حق من بر شما اين است كه به ميثاق خود وفادار باشيد و آشكارا و نهان (براى دولت) خيرخواهى كنيد.
جالب است كه امام عليه السلام نصيحت و نظارت ملّت را از حقوق مسلّم دولت مىداند كه آن، حق ندارد از چنين مسؤوليتى شانه خالى كند و اين هم نبايد از استيفاى چنين حقّى طفره برود!
ج- نظارت دولت نسبت به ملّت
نظارت دولت بر امور ملّت نيز امرى بديهى است كه نياز به برهان ندارد و حتّى مىتوان گفت: فلسفه وجودى دولت را، نظارت، برنامهريزى و حلّ و فصل كارهاى مردم تشكيل مىدهد كه بدون آن، دولت و حكومت، مفهومى ندارد.
د- نظارت ملّت نسبت به ملّت اين نوع نظارت، اصلىترين و كارسازترين است كه در يك بسيج فراگير و با دوام، فردفرد جامعه اسلامى را نسبت به همكيشان و همنوعان خود، مسؤول مىداند و ضمن شخصيت دادن به افراد، به آنان حق مىدهد كه در محدوده عقل و شرع، بر كارهاى ديگران، نظارت كنند و دلسوزانه و خردمندانه آنان را از زشتىها باز دارند و به سوى نيكىها سوق دهند.
قرآن مجيد، امتياز سودمند مؤمنان از ديگران را «توصيه به حق» مىداند و مىفرمايد:
«... الَّذينَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقّ ...» «1» «تواصى به حق» بدين معناست كه برخى از مؤمنان، برخى ديگر را به
پيروى از حق و ادامه آن سفارش كنند و چنين كارى وسيعتر از امر به معروف و نهى از منكر است و شامل عقائد و افكار و هر ترغيب و تشويقى نسبت به كارهاى شايسته مىشود. «1»
|