ويژگى پيامبران‏
نصيحت وخيرخواهى- به معناى واقعى كلمه- از اصول اديان الهى به شمار مى‏رود و همه پيامبران، بدان متّصف بودند و با تمام وجود تلاش‏ مى‏كردند مردم را به راه خير و صلاح، رهنمون شوند و در اين راه از هيچ كوششى دريغ نداشتند.
خداوند، از خيرخواهى و دلسوزى رسول اكرم صلى الله عليه و آله چنين ياد مى‏كند:
«لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ الَّا يَكُونُوا مُؤْمِنينَ» «1»
گويا از شدّت اندوهِ اينكه آنها ايمان نمى‏آورند، مى‏خواهى جانت را از دست بدهى!
اين آيه و آيه ششم سوره كهف، تصريح دارند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله جان خويش را در راه نصيحت و هدايت مردم، در طبق اخلاص نهاده بود و بدون هيچ گونه چشمداشتى، آنان را به خير و صلاح دعوت مى‏كرد.
ديگر پيامبران الهى نيز اين ويژگى را در حد اعلا دارا بودند كه قرآن مجيد، به عنوان نمونه، از چهار نفر آنان ياد كرده است:
1- حضرت نوح عليه السلام؛ آن حضرت، 950 سال به تبليغ آيين آسمانى خويش پرداخت و به ويژگى نصيحت گرى خويش اشاره كرد و فرمود:
«ابَلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى‏ وَ انْصَحُ لَكُمْ وَ اعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» «2»
من پيام‏هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى‏كنم و خيرخواه شما هستم و از خداوند چيزهايى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.
2- حضرت هود عليه السلام؛ آن بزرگوار نيز با تلاش و كوشش وصف‏
ناپذيرى به خيرخواهى مردم زمان خويش پرداخت و به آنان فرمود:
«ابْلّغُكُمْ رِسالاتِ رَبّى‏ وَ انَا لَكُمْ ناصِحٌ امينٌ» «1»
من رسالت‏هاى پروردگارم را به شما مى‏رسانم و من براى شما خيرخواه و امينم.
3- حضرت صالح عليه السلام؛ آن پيامبر معصوم نيز، ساليان دراز به نصيحت و خيرخواهى مردم منطقه خويش پرداخت و با آوردن ناقه- به عنوان معجزه- حجت را بر آنان تمام كرد، ولى نابخردان، نصيحت آن فرستاده خدا را ناديده انگاشتند و با عذاب الهى از پاى درآمدند و آن حضرت، آخرين سخن خود را در حاليكه از آنان روى برتافته بود، اين گونه به گوش آنان رساند:
«.. يا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبّى‏ وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحينَ» «2»
اى قوم من! همانا من، رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برايتان خيرخواهى نمودم، ولى شما خيرخواهان را دوست نداريد!
4- حضرت شعيب عليه السلام؛ قوم شعيب نيز فرجامى چون فرجام قوم صالح‏
داشتند و سخن حضرت شعيب عليه السلام نيز نظير سخن حضرت صالح عليه السلام بود:
«فَتَوَلّى‏ عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ ابْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبّى‏ وَ نَصَحْتُ لَكُمْ ...» «1»
سپس از آنان روى بر تافت و گفت: اى قوم من! همانا من رسالت‏هاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم، و برايتان خيرخواهى نمودم.