درجات و مراتب توكّل‏
توكل مراتب و درجات مختلفى دارد. حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام مى‏فرمايد:
توكل داراى درجاتى است:
1- [نخست‏] اين‏كه در هر رفتارى كه خداوند با تو داشته و هر چه درباره تو كرده به او اعتماد داشته باشى به همه راضى باشى و بدانى كه در هيچ خيرى و هيچ رأيى [و نظر رحمتى‏] در حق تو كوتاهى نكرده و اختيار به دست اوست پس بر او توكل كنى و كارها را به او واگذارى.
2- [و درجه بعد] ايمان به غيب‏هاى الهى است كه تو از آن بى‏خبرى؛ بايد علمش را به او و امناى او واگذارى و درباره آن غيب‏ها و غير آن بر او اعتماد كنى. «1»
بنابراين يك درجه توكل مربوط به اطمينان و اعتماد به خداوند است در رفتارى كه درباره انسان دارد و درجه ديگر مربوط به امورى است كه انسان از درك آن عاجز است و علم و آگاهى آن در اختيار خداوند و امناى اوست در اين امور هم توكل بر اوست كه انسان را قانع مى‏كند و به او آرامش مى‏بخشد.
توكل ثمره و نتيجه ايمان به خدا است و همانند ايمان به خدا، داراى سه رتبه لفظى، قلبى و عملى است:
1- توكل لفظى‏
گاهى انسان فقط عبارت «توكل بر خدا» و يا «توكلت على الله» را بر زبان جارى مى‏كند اما به آن عقيده‏اى ندارد. بديهى است كه فقط بر زبان جارى كردن جمله توكل بر خدا، تأثيرى در روح و در زندگى انسان نخواهد گذاشت.
2- توكل در عقيده‏
اگر انسان به خدا ايمان داشته باشد و معتقد باشد كه رتق و فتق همه امور در دست اوست، امّا در هنگام عمل، به خصوص مواردى كه فاعليت خداوند در آن ناپيداست و دست موجود ديگرى خودنمايى مى‏كند نتواند به توكل خود عمل كند، و به سبب ايمان ضعيف، به غير خدا پناه ببرد، در رتبه دوم از توكل، يعنى «توكل در عقيده» قرار دارد.
3- توكل در عمل‏
وقتى نور ايمان سراسر وجود انسان را فرا گرفت و باور كرد كه مؤثر حقيقى تنها خداست. چنين شخصى جز او را شايسته توكل و اتكاء نمى‏داند زيرا باور كرده است كه:
«ما شاءَ اللَّهُ لا ما شاءَ النَّاسُ ما شاءَ اللَّهُ وَ انْ كَرِهَ النَّاسُ» «1»
آنچه خدا بخواهد همان مى‏شود نه آنچه مردم بخواهند، و آنچه خدا بخواهد مى‏شود اگر چه مردم نخواهند.
در اين صورت، انسان، تنها بر خدا توكل كرده، براى او عمل مى‏كند، همه چيز را از او مى‏خواهد و مى‏داند غير خدا همه وسيله‏اند و چنين حالتى بالاترين مرحله توحيد و توكل بر خداست.