7. نشانه‏هاى شهادت‏طلبى‏
الف. اقدام سريع: كسى كه روحيه شهادت‏طلبى دارد، در اجراى فرمان صادره تعلّل نمى‏ورزد؛ زيرا بهانه‏جويى و در پى فرصت بودن، از علائم مسلّم ترس از مرگ است. بر خلاف شجاعت و اقدام سريع و بجا كه از نشانه‏هاى روحيه شهادت‏طلبى است و نمونه زير گواه صادق بر اين دو مقوله و تجسّم عينى آنهاست:در روز جَمَل چون هر دو طرف صف آراستند و براى جنگ آماده شدند، از طرف اصحاب جمل تيرباران شروع شد. اميرالمؤمنين پرچم را به دست فرزندش محمّد سپرده فرمان حمله داد.محمّد، توقّفى كرد. مرتبه دوم فرمان داد. محمّد گفت: اى امير المؤمنين (ع)! مى‏نگرى كه تيرها چون رگبار، فضا را تاريك كرده است. حضرت با دست خود، به سينه‏اش زد و پرچم را گرفت و فرمود: «خُلقى از طرف مادر بر تو چيره شد.» سپس حضرت خود پرچم را حركت داد رَجَزى‏ خواند، به دشمن حمله برد. به دنبال آن، زُبده سواران به تاخت و تاز آمدند، لشكر بصره را به هم پيچيدند و به مواضع خود برگشتند. «2»ب. انفعال‏ناپذيرى: بدين معنا كه كمّيت، كيفيت، امكانات و تسليحات زياد و همچنين فزونى يا كاستى نيروى دشمن، در پيشروى يا عقب‏نشينى يك سلحشور فداكار و شهادت‏طلب تأثير نبخشيده او را منفعل نمى‏سازد. گفتار و كردار امام على (ع) در اين باره، مصداقى صادق و نمونه‏اى بارز است.عقيل بن ابى‏طالب، برادر امام (ع) هنگامى كه در مكّه بود در مورد جريانهاى كوفه و حمله‏ضَحّاك بن قيس، نامه‏اى به حضرت نوشت و ضمن مسائلى نظر او را درباره اين جنگ جويا شد.حضرت در پاسخ وى نوشت: «وَ امَّا ما سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ رَأْيى‏ فِى الْقِتالِ، فَانَّ رَأيى‏ قِتالُ الُمحِلّينَ حَتَّى الْقَى اللَّهَ، لا يَزيدُنى‏ كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلى‏ عِزَّةً، وَ لا تَفَرُّقُهُمْ عَنّى‏ وَحْشَةً» «1»و امّا در مورد پرسشت از رأى من درباره اين نبرد خونين، بايد بگويم كه رأى من، جنگ با جنگ افروزان است. تا آنكه به ديدار خدا بشتابم. نه انبوهى مردم در گرداگردم بر عزّتم مى‏افزايد و نه پراكنده شدنشان به هراسم مى‏افكند.