درس هفتم: شجاعت‏

مظاهر نظام تكوين و پديده‏هاى طبيعت، مانند نور و ظلمت، طراوت و برودت، شب و روز، با اضداد خود شناخته مى‏شود. بدون توازن و تطبيق آن‏ها، درك هيچ كدام به آسانى ممكن نيست. مفاهيم اخلاقى و صفات زشت و زيباى آدمى نيز چنين است، يعنى با مقايسه و انطباق هر يك از آن‏ها با مخالف خود مى‏توان به مفاهيم آن‏ها راه يافت و حدّ و مرزشان را بازشناخت. «شجاعت و دلاورى» از جمله آن هاست.شجاعت، در لغت به معناى قوى دل، سريع النّقل و با جرأت بودن در هنگام جنگ است. كسى كه در شدّت جنگ، پردل و سبك دست باشد و به آسانى اقدام كند، در ميان مردم، شجاع خوانده مى‏شود. «1»در اصطلاح علم اخلاق نيز شجاعت، ضدّ جُبن (ترسويى) است. جُبن در طرف تفريط شجاعت قرار دارد و عبارت است از اين كه در موارد شايسته اقدام و انتقام، انسان هيچ جنبش و حركتى نكند. در طرف افراط شجاعت نيز عنوان «تهوّر» قرار دارد كه عبارت از اقدام به كارى است كه نبايد كرد و انداختن خود در مهلكه‏اى است كه در عقل و شرع منع شده است. «2»در ارزش شجاعت همين بس كه خداوند متعال، رسول گرامى اسلام و يارانش را به آن ستوده، مى‏فرمايد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ اشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «1».0محمد فرستاده خداست و كسانى كه با اويند در برابر كفّار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند.اميرمؤمنان عليه السلام مى‏فرمايد: «الْمُؤْمِنُ نَفْسُهُ اصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ» «2»مؤمن از سنگ خارا سخت‏تر است.شجاعت اگر همراه تقوا و طهارت باطنى باشد جايگاهى والا محسوب مى‏شود.تاريخ اسلام، دليرمردانى را سراغ دارد كه در سايه اين صفت پسنديده، جايگاهى والا به دست آورده‏اند و به مقام عظيم معنوى دست يافته‏اند. حضرت حمزه سيّدالشهداء از جمله آنهاست كه در سايه شجاعت به «اسَدُ اللَّهِ وَ اسَدُ رَسُولِهِ»، يعنى شيرخدا و شير رسول خدا، شهرت يافت. اين لقب از جانب خدا و پيامبرش به وى داده شده است. «3» او در شجاعت كم نظير بود. پيوسته حمله‏هاى خود را متوجّه قلب سپاه دشمن مى‏كرد و تا اعماق آن نفوذ مى‏كرد و پس از وارد آوردن ضرباتى شكننده و سهمگين بر پيكر دشمن، به پايگاه خود بازمى‏گشت. «4»