1- ياد خدا
خداوند، آفريدگار، پرورش دهنده و سرپرست مؤمنان است و اسباب تكامل مؤمن و رهيدن از تاريكى به سوى نور را همواره برايش آماده مى‏سازد به شرط آن كه او نيز خودرا در اختيار خدا بگذارد، امر و نهى الهى را گردن نهد، با قلب و زبان و عمل به ياد او باشد، بر افكار، گفتار و كردار خود رنگى خدايى زند و هميشه بدو پناه بَرَد. زيباترين نمونه اين ياد كرد و پناهندگى، يوسف صديق عليه السلام است كه خداوند ضمن شرح ماجراى او، آن را نيكوترين داستان شمرده است. آن جوان عفيف و پاك طينت، وقتى در برابر مهيج‏ترين صحنه جنسى قرار گرفت و خطر انحراف و سقوط را احساس كرد، با تمام وجود به ياد خدا افتاد و خود را در پناه او قرار داد و گفت: «مَعاذَ اللَّهِ انَّهُ رَبّى‏ احْسَنَ مَثْواىَ انَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» «1»پناه مى‏برم به خدا، او پروردگار من است، جايگاهم را گرامى داشته و ستمگران قطعاً رستگار نمى‏شوند.ياد خدا و پناه بردن به آستان عزت و قدرت او سبب شد كه حضرت يوسف در برابر عوامل شهوت آفرين و توفان زا دوام آورده، از سقوط در وادى زشتى و فحشا برهد و در زمره بندگان مخلص خدا قرار گيرد: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِها لَوْلا انْ رَءا بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ‏السُّوءَ وَالْفَحْشاءَ انَّهُ مِنْ عِبادِنَا الُمخْلَصينَ» «2»زليخا قصد يوسف كرد و يوسف نيز- اگر [به يا خدا نمى‏افتاد و] برهان پروردگارش را نمى‏ديد- قصد او مى‏كرد. ما چنين كرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم؛ چرا كه او از بندگان مخلَص ما بود!