4- هلاكت و نيستى
شخص خودپسند با بستن راههاى رشد و تكامل و باز كردن راههاى سقوط به روى خويشتن، موجبات نيستى و هلاكت خود را فراهم مىسازد و هر لحظهاى كه در عجب و خودپسندى به سر مىبرد، در واقع گامى به سوى نيستى خويش برداشته است؛ چنان كه اميرمؤمنان- صلوات اللّه عليه- مىفرمايد: «الْعُجْبُ هَلاكٌ» «3»خودپسندى، هلاكت است.امام خمينى قدس سره ضمن بر شمردن برخى از مفاسد و آثار عجب، آن را «شجره خبيثه» اى مىنامد كه بسيارى از گناهان كبيره و صغيره، برگ و بارش را تشكيل مىدهد و درصورت ريشه دوانيدن در دل، كار آدمى را به كفر و شرك و بالاتر از آن مىكشاند. «1»راه درمان: با توجه به زيانها و آثار مخرّب صفت ناپسند عجب، براى انسان خردمند هيچ ترديدى باقى نمىماند كه بايد هر چه زودتر به فكر درمان اين بيمارى بيفتد و هرگز اجازه ندهد كه انديشه و عملش به آن آلوده گردد.
از روايات و سخنان بزرگان چنين برمىآيد كه بهترين راه پيشگيرى و درمان عجب، شناخت و انديشه است. انسان با تفكر در امور زير مىتواند با اين صفت ناپسند مبارزه كند:
1- خودشناسى: امام باقر عليه السلام در اين باره مىفرمايد: «سُدَّ سَبيلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَةِ النَّفْسِ» «2»راه خودپسندى را با خودشناسى، ببند.اگر انسان در آغاز و انجام خويش تفكّر كند و جايگاه خود را در جهان بشناسد، به زودى در مىيابد كه موجودى بس ضعيف و ناتوان و آسيبپذير و فنا شدنى است و حتى اختيار درد و درمان و مرگ و زندگى خود را ندارد و دستگاه هاضمه و قلب و اعصاب و مغزش نيز به دستور او كار نمىكنند. در دوران كودكى به حدى ناتوان است كه تا چند سال، ديگران به او آب و غذا مىدهند و او را از گزند حوادث مصون مىدارند در طول حيات خويش نيز همواره از سوى بلاياى طبيعى و غير طبيعى تهديد مىشود و در سنين كهولت نيز سخت ناتوان مىگردد و سرانجام در چنگال مرگ گرفتار مىآيد. با چنين انديشهاى، به اين نتيجه مىرسد كه اميرمؤمنان عليه السلام مىفرمايد: «ما لْابْنِ آدَمَ وَ الْعُجْبَ اوَّلُهُ نُطْفَةٌ مَذِرَةٌ وَ آخِرُهُ جيفَةٌ قَذِرَةٌ وَ هُوَ بَيْنَ ذلِكَ يَحْمِلُالْعَذِرَةَ؟!» «3»آدمى زاد را چه به خودپسندى؟! آغازش، نطفهاى پليد و انجامش مردارى گنديده و دراين فاصله نيز حامل پليدى است.
2- خداشناسى: شناخت خدا و رسيدن به توحيد ناب و خالص نيز راه عجب و خودپسندى را مىبندد زيرا انسان با درك واقعيت هستى و داشتن جهانبينى صحيح به اين نتيجه مىرسد كه: «ما اصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما اصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ...» «1»آنچه از نيكى به تو مىرسد، از سوى خداست، و آنچه از بدى نصيبت مىشود، از جانب تو است.اميرمؤمنان عليه السلام درباره عجب به مقام و قدرت و نيز درمان آن مىفرمايد:هرگاه از قدرت و توانايىات به شگفت آمدى و احساس كبر و نخوت كردى، به عظمت فرمانروايى خدا و قدرت او بينديش. چنين كارى، تو را فروتن مىكند و تندىات را مىزدايد و آنچه از عقلت پريده، به تو باز مىگرداند. «2»
3- معادشناسى: گر چه شناخت صحيح مبدأ هستى، انسان را به معاد نيز راهنمايى مىكند، ولى انديشه در فرجام عالم و ضرورت دنياى پس از مرگ نيز او را وا مىدارد تا از كارهاى زشت، دست شويد و پليدىها را از خود بزدايد و ظاهر و نهان خويش را با كارها و صفات نيك بيارايد؛ چنان كه امام صادق عليه السلام با اشاره به بخشى از صحنههاى قيامت و تأثير آن در عجب زدايى مىفرمايد: «انْ كانَ الْمَمَرُّ عَلَى الصِّراطِ حَقًّا فَالْعُجْبُ لِماذا» «3»اگر عبور بر صراط حق است، پس خودپسندى چرا؟!
|