خلاصه درس‏
علماى اخلاق در تعريف عجب گفته‏اند: بزرگ دانستن خويش به خاطر كمالى كه براى خود در نظر مى‏گيرد، خواه آن را داشته يا نداشته باشد و خواه آن صفت، كمال باشد يا نباشد.عجب، يكى از بدترين صفات ناپسند اخلاقى است كه از دام‏هاى شيطان به شمار مى‏رود و در صورت درمان نشدن، صاحب خويش را به‏هلاكت و نيستى مى‏كشاند. ريشه عجب، كم خردى، اخلال انديشه و حبّ نفس است و بذر كفرى است كه در زمين نفاق مى‏رويد و از گمراهى سيراب مى‏شود و شاخه نادانى مى‏روياند و ميوه لعنت را ثمرمى‏دهد.درجات عجب نسبت به حالات و افراد مختلف، متفاوت است؛ در برخى افراد و حالات ممكن است ضعيف باشد و در برخى ديگر شديد و كشنده.رذيله عجب بسان آتشى سوزان، بنياد خوبى‏ها را منهدم مى‏سازد و آثارى مخرّب به بار مى‏آورد؛ مانند نابودى اعمال، توقف رشد معنوى، تسلّط شيطان و هلاكت و نيستى. راه درمان اين بيمارى روحى، بيشتر در انديشه و تفكر است و انسان با انديشيدن در خود، خدا و معاد به اين نتيجه مى‏رسد كه عجب و خودپسندى كارى نابخردانه و ياوه است و نبايد آن را به دل و درون خويش راه دهد و اگر نفوذ كرده، بايد آن را ريشه كن كند.