ريشه عجب
امام خمينى (قدس سره) در اين باره مىنويسد:بدان كه رذيله عجب از حبّ نفس پيدا شود؛ چون كه انسان، مفطور به حبّ نفس است و سرمنشأ تمام خطاهاى انسانى و رذايل اخلاقى، حبّ نفس است و از اين جهت است كه انسان، اعمال كوچك خودش به نظرش بزرگ آيد و خود را به واسطه آن از خوبان و خاصّان درگاه حق شمارد و خود را به واسطه اعمال ناقابل، مستحقّ ثنا و مستوجب مدح داند. بلكه قبايح اعمالش، گاهى در نظرش نيكو جلوه كند؛ اگر از غير، اعمال بهتر و بزرگتر از اعمال خود ديد، چندان اهميت نمىدهد و هميشه كارهاى خوب مردم را تأويل به يك مرتبه از بدى مىكند و كارهاى زشت و ناهنجار خود را تأويل به يك مرتبه از خوبى مىكند؛ نسبت به خلق خدا بدبين است ولى نسبت به خودش خوش بين! «2»اميرمؤمنان- صلوات اللّه عليه- كم خردى را ريشه خودپسندى دانسته، مىفرمايد: «اعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ بُرْهانُ نَقْصِهِ وَ عُنْوانُ ضَعْفِ عَقْلِهِ» «3»خودبينى آدمى، دليل بر كاستى و نشانه كم خردى اوست.امام صادق عليه السلام نيز در تشبيه زيبايى، به زمينهها و انگيزههاى عجب اشاره كرده، مىفرمايد:عجب، گياهى است كه دانه آن كفر است، و زمين آن، نفاق، كه از گمراهى، سيراب مىشود و شاخههايش نادانى و برگ هايش ضلالت و ميوهاش لعنت [الهى] و جاودانگى در دوزخ است و هر كس، عجب اختيار كند، در واقع، بذر كفر پاشيده و نفاق رويانيده و به ناچار سرانجام ميوهاش را خواهد چيد. «1»شيطان با كمند «عجب» بيشتر به شكار نيكوكاران مىرود تا تبهكاران و هيچ بعيد نيست كه چنين دامى فرا روى ما سپاهيان نيز گسترده باشد بويژه كه سپاه از ابتداى تأسيس تا كنون، در همه صحنههاى پيكار با دشمنان انقلاب اسلامى، شگفتى دوست و دشمن را برانگيخته و دل امام و امت را شاد كرده و ضد انقلاب داخلى و خارجى را به خاك مذلّت نشانيده و صلابت و اقتدار نظام اسلامى را به اثبات رسانده است. ممكن است پيشينه مشعشع و جايگاه والاى سازمان، مقام و درجه، ستايشهاى امام و مقام معظم فرماندهى كل قوا، محبوبيت مردمى، عملكردهاى موفق و مانند آن، زمينههاى خودپسندى را در ميان ما نيز فراهم آورد كه بايد از بروز چنين آفتى به خدا پناه برد.
|