سرچشمه وقار
درخت تناور و پرثمر متانت، در سرزمين سبز و خرّم «علوّ همت» مى‏رويد. امير مؤمنان عليه السلام در وصف آن مى‏فرمايد: «الْحِلْمُ وَ الْاناةُ تَوْأَمانِ تُنْتِجُهُما عُلُوُّ الْهِمَّةِ» «3»بردبارى و متانت همزاد و همراه، و هر دو نتيجه همّت عالى هستند.بر اين اساس، مديران لايق، بلندنظر و داراى همّت عالى، زمينه رشد و نمو وقار و متانت را در سرزمين دل خويش، فراهم مى‏آورند، آن را به برگ و بار مى‏نشانند و در سايه‏اش به تنفّس مى‏پردازند و از ميوه‏هاى شيرينش بهره‏مند مى‏گردند.و بر عكس، انسان‏هاى دون همّت و كوته‏فكر هيچ‏گاه به چنين مقامى نايل نخواهند شد چرا كه در شوره‏زار دل آنان، زمينه رويش چنين درختى وجود ندارد. به داستان زير توجه كنيد:يكى از همرزمان شهيد محمد بروجردى- فرمانده دلاور قرارگاه عملياتى غرب كشور- مى‏گويد: روزى شهيد بروجردى براى اداى نماز اوّل وقت به صفوف نماز جماعت پيوست، همين كه بر زمين نشست، جوانى با عصبانيت به سوى او آمد، از چهره‏اش پيدا بود كه قصد پرخاش دارد. شهيد بروجردى با ديدن او از جا برخاست و سلام و احوال‏پرسى كرد ولى جوان با ناراحتى پاسخ داد: من تحمل سلام و احوال‏پرسى آدم‏كش را ندارم! آيا تو آمده‏اى كردستان تا كشتار راه بيندازى، خون بى‏گناهان را به گردن بگيرى، چه كسى تو را فرستاده اينجا؟! و ... سيلى محكمى به گوش شهيد بروجردى زد!امّا آن شهيد بزرگوار، با متانت و خون‏سردى زايدالوصفى، كردار و گفتار زشت و ناصواب آن جوان را تحمل كرد، حتى اجازه نداد نيروهاى تحت امرش او را ادب كنند بلكه برخاست، آن جوان را بوسيد و دستش را گرفت و به سوى محراب برد و رو به صفوف نماز جماعت كرد و گفت: «برادران! من يك دعا مى‏كنم، شما آمين بگوييد.
خدايا من جز رضا تو كارى نكرده‏ام! خدايا به مقرّبان درگاهت، اگر ما دچار اشتباه شده‏ايم، ما را هدايت كن! ...» «1»