دستآوردها
1- ژرفانديشى
پديد آوردن محيط نقد و انتقاد، استعدادها را شكوفا مىكند و سبب تفكّر و طرّاحى جديد از سوى همكاران مىگردد و هر كس تلاش مىكند وضع موجود را به نحوى بهبود بخشد و به تكامل و تحرك بيشتر وادارد.
از سوى ديگر، انتقاد شونده در كردار و تصميم گذشته و حال خويش بيشترمىانديشد و با هشيارى و تيزبينى وارد عمل مىشود، چرا كه احساس مىكند همواره چشمان تيز و افكار نقّاد ديگران، كارهايش را زير نظر دارند و به ارزيابى عملكرد او مىنشينند.
2- اصلاح سازمان
هيچ سازمانى از انتقاد و پيشنهاد سازنده زيان نمىبيند، بلكه مدير يا مسؤولان سازمان با شنيدن نظرات ديگران- گرچه آنها را به كار نبندند- دست كم سخنان بيشترى را پيرامون سازمان مطبوع خويش مىشنوند و از همين رهگذر، وقت معيّنى را صرف آن مىكنند و محتاطانه قدم برمىدارند كه خود به سود سازمان خواهد بود و اگر انتقاد و پيشنهاد ديگران بجا باشد و بدان عمل كنند كه بيشترين توفيق را كسب كردهاند، چنان كه امير مؤمنان على عليه السلام مىفرمايد: «مِنْ اكْبَرِ التَّوْفيقِ الْاخْذُ بِالنَّصيحَةِ» «1»بهكارگيرى اندرز و انتقاد ديگران، بزرگترين موفقيت است.
3- حقيابى
بازگذاشتن دريچه انتقاد به روى ديگران، هم نقش دريچه اطمينان را ايفا مىكند، هم چه بسا در بين سخنان و پيشنهادها و حتى خردهگيرىها، سخن حق و كارشناسانهاى مطرح گردد كه تحولى بزرگ را در سازمان موجب گرديده، تشكيلات را با سرعت بسيار بيشترى به سوى اهداف خود پيش ببرد.
4- تهذيب نفس
مديريت بر مجموعهاى از انسانها و صدور دهها فرمان، نصب و عزل و مانند آن، زمينههاى كبر و غرور را در نفس آدمى فراهم مىسازد، و شنيدن سخنان انتقادآميز و چه بسا تلخ و گزنده، مىتواند كمك خوبى براى زدودن زمينههاى ياد شده بوده، تعادلاخلاقى مدير را برقرار سازد. به همين دليل، انتقادگر صادق و دلسوز را بايد بهترين دوست و ياور خويش محسوب كنيم. امام على عليه السلام مىفرمايد: «اشْفَقُ النَّاسِ عَلَيْكَ اعْوَنُهُمْ لَكَ عَلى صَلاحِ نَفْسِكَ وَ انْصَحُهُمْ لَكَ فى دينِكَ» «1»مهربانترين مردم نسبت به تو كسى است كه تو را در اصلاح خودت بيشتر يارى رساند و بيش از ديگران خيرخواه دينت باشد.امام صادق عليه السلام نيز مىفرمايد: «احَبُّ اخْوانى الَىَّ مَنْ اهْدى عُيوُبى الَىَّ» «2»محبوبترين برادران من كسى است كه كاستىهايم را به من هديه بدهد.
|