سادهزيستى در زندگى اجتماعى
اگر انسان در زندگى شخصى و خانوادگى سادهزيست باشد، آثار و بركات اين سادگى در زندگى اجتماعى و حيطه مسؤوليتى او نيز بروز خواهد كرد.مديريت اسلامى، در واقع حكومت بر دلهاست؛ مديران اسلامى در محيط اجتماعى و حيطه كارى، سادهزيستى خود را در معرض نمايش مىگذارند؛ از تشريفاتظاهرى مىكاهند، دنبال تجمّلات نمىروند، در خرج كردن بيتالمال حدّى براى خود قائل مىشوند و جلو حيف و ميل آن را مىگيرند. كيفيّت حضور آنها در اجتماع و محيط كار، برخورد با ارباب رجوع، برگزارى جلسات و گردهمايىها، جهتگيرى سازمانى و ادارى و ... صبغه الهى داشته از تشريفات جلوگيرى مىنمايند، تا اعتماد مردم نسبت به آنها باقى بماند و پشتوانه مردمى آنها محكمتر گردد.از اين رهگذر است كه مديران مىتوانند خدمات ارزندهاى نسبت به جامعه و توده مستضعف داشته باشند. چنان كه تاريخ پرفراز و نشيب اسوههاى سادهزيستى گواه خوبى بر اين مطلب است. امام خمينى قدس سره مىفرمايد:مردان بزرگ كه خدمتهاى بزرگ براى ملتهاى خود كردهاند اكثر ساده زيست و بى علاقه به زخارف دنيا بودهاند. «1»و نيز مىفرمايد:
آنهايى كه منشأ آثار بزرگ بودند در زندگى، ساده زندگى كردند. اينهايى كه در بين مردم موجّه بودند كه حرف آنها را مىشنيدند، اينها ساده زندگى كردند ... براى اين كه اينها ارزش را به اين نمىدانستند كه من خانهام بايد چه جور باشد، حالا سه تا اطاق داريم كم است، چهار تا. شما خيال مىكنيد اگر ده تا اطاق هم باشد كافى براى شما هست؟ اگر همه دنيا را به يك كسى بدهند كافى نيست. «2»و در جاى ديگر مىفرمايد:عظمت انسان به لباس، كلاه، اتومبيل و ... نيست ... عظمت انسان به روحيت روح انسان است. عظمت انسان به اخلاق و رفتار و كردار انسان است، نه اينكه اتومبيلش سيستم كذا باشد ... اينها عظمت انسان نيست. اينها انسان را منحط مىكند از آن مقامى كه دارد. «3»
|