اسوه‏ها
رهبران معصوم و پيروان واقعى آنان، دستورالعمل‏هاى ياد شده را بيش از ديگران ارج مى‏نهادند و در همه زمينه‏ها از جمله مديريت نيز، گوى سبقت را از ديگران مى‏ربودند و آن گونه كه خدا از آنان خواسته بود، عمل مى‏كردند؛
- حضرت سليمان عليه السلام، كه در عالى‏ترين جايگاه مديريتى جامعه قرار داشت، رابطه‏اى بس صميمى با اقشار گوناگون جامعه، اعم از فقير و غنى، عالى و دانى و مسؤولان و مردم داشت چنان كه نقل شده آن پيامبر بزرگوار، هر روز صبح، طى برنامه خاصّى با بزرگان و اشراف ملاقات مى‏كرد تا به صف مستمندان مى‏رسيد، آنگاه كنار آنان مى‏نشست و مى‏فرمود: «من هم مستمندى هستم همراه شما!» «3»
- رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نيز در جايگاه رهبرى، صميمانه‏ترين رابطه را با مردم و مسؤولان اجرايى داشت و پيش از آنكه بر جسم و بدن مردم حكومت كند، در دل آنان جاى داشت. آن رهبر فرزانه، خالصانه‏ترين مهر و محبت را نثار مردم مى‏كرد، براى همگان، دل مى‏سوزاند و از هرگونه ناراحتى آنان، رنج مى‏برد. چنان كه قرآن مجيد از اين‏حالت پيامبر صلى الله عليه و آله چنين خبر مى‏دهد: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ انْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَءُوفٌ رَحيمٌ» «1»
به يقين پيامبرى از خود شما به سويتان آمد كه آنچه از آن رنج مى‏بريد بر او سخت است، بر [هدايت‏] شما اصرار دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.مسلمانان نيز حرمت و قداست خاصّى براى آن حضرت قائل بودند و به گونه‏اى به او عشق مى‏ورزيدند كه وقتى پيش از فتح مكّه، ابوسفيان در اردوگاه مسلمانان حضور يافت، ملاحظه كرد هنگام وضو گرفتن پيامبر صلى الله عليه و آله مؤمنان براى تبرّك جستن به آب وضوى آن حضرت بر يكديگر پيشى مى‏گيرند، با شگفتى گفت، كسراى ايران و قيصر روم هرگز چنين موقعيتى در ميان ملت خويش نيافته‏اند! «2»بسيارى از مسؤولان نظام جمهورى اسلامى نيز به رفتار آن حضرت اقتدا كرده‏اند. از جمله در وصف شهيد محلاتى، مى‏نويسند:- شهيد محلّاتى ارتباط عاطفى خاصّى با بچه‏هاى پاسدار داشت؛ يك ارتباط معنوى.حتى اگر كسى مشكل خانوادگى داشت، يا اگر برادرها با هم اختلاف داشتند، وقت مى‏گرفتند و خدمت ايشان مى‏آمدند، ايشان هم وقت مى‏گذاشت تا مشكلشان را حل كند.از مشكلات زندگى بچه‏ها غصه مى‏خورد، در هر جا هر كارى از دستش برمى‏آمد، مضايقه نداشت. «3»