انگيزه‏هاى چاپلوسى‏
منشأ آلودگى‏هاى اخلاقى، هواهاى نفسانى است و نفس امّاره براى ارضاى خواهش‏هاى خويش، حد و مرزى نمى‏شناسد، به همين دليل، شمارش همه انگيزه‏هاى‏آن نيز كار آسانى نيست. برخى از اسباب و انگيزه‏هاى تملّق و چاپلوسى عبارتند از:
1- رياست‏طلبى‏
جاذبه ظاهرى جاه و مقام، سبب آلودگى به رذيله چاپلوسى مى‏شود و افراد رياست‏طلب، براى حفظ مقام خويش يا رسيدن به مقامى برتر، تن به تملّق مى‏دهند.
رياست‏طلب هم از فرادست و هم از فرودستان خويش، تملق مى‏كشد؛ او نزد فرادست خود به اين دليل چاپلوسى مى‏كند كه او را در پستش ابقا كند يا به مقام بالاتر منصوب نمايد و تملق فرودستان را مى‏گويد تا او را در رسيدن به جاه و مقام يا حفظ آن همراهى كنند. امام خمينى قدس سره در اين باره مى‏نويسد:كسانى كه پول‏پرست و مال دوست هستند، خاضع پيش ارباب ثروت هستند و از آن‏ها تملّق گويند و فروتنى از آن‏ها نمايند و كسانى كه طالب رياست و احترامات صوريه هستند، از مريدان، تملّق‏ها گويند و فروتنى‏ها نمايند، قلوب آن‏ها را با هر ترتيبى هست جلب كنند و همين‏طور اين چرخ به طريق «دور و تسلسل» مى‏چرخد؛ زيردستان از ارباب رياسات و طالبان رياست از زيردستان فرومايه تملّق گويند جز آن‏ها كه در طرفين قضيه به رياضات نفسانيه، تربيتِ خود كنند و طالب رضاى حق‏اند و دنيا و زخارف آن، آن‏ها را نلرزانده، در رياست، طالب حق باشند و در مرئوسيت، حق‏جو و حق‏خواه باشند. «1»
2- ضعف ايمان‏
مؤمنان، كه از انديشه سالم و ايمان و اعتقاد صحيح برخوردارند، به رذيله چاپلوسى آلوده نمى‏گردند، چرا كه به خوبى دريافته‏اند همه نعمت‏ها در دايره اراده الهى است و بدون مشيت او كسى به چيزى نمى‏رسد؛ «قُلِ اللَّهُمِّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِى الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ انَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَىْ‏ءً قَديرٌ» «2»بگو: «خدايا فرمان روايى از آنِ توست؛ به هر كس بخواهى عطا مى‏كنى و از هر كس بخواهى بازپس مى‏گيرى، هر كس را اراده كنى عزّت مى‏بخشى و هر كس را بخواهى خوار مى‏سازى. خوبى به دست توست و تو بر هر چيزى قادرى.»همچنين مؤمن، پُست‏ها و مقامات دنيوى و افراد و شخصيت‏ها را فانى و زودگذر مى‏بيند و هرگز راضى نمى‏شود حيثيت و آبروى خود را در برابر آن‏ها قربانى كند. ولى آن كه دلش از پرتو ايمان، منوّر نگشته و معارف الهى را دريافت نكرده، يا از ايمان ضعيف برخوردار است تن به چنين رذيلتى مى‏سپارد و دلش را به آن مى‏آلايد.
3- نادانى‏
انسان آگاه و خردمند، پيش از هر اقدامى، فرجام آن را مى‏نگرد، در صورت سودمند بودن، اقدام مى‏كند و هر خردمندى مى‏داند كه در تملّق و چاپلوسى، آبروى آدمى از كف مى‏رود و آنچه به دست مى‏آيد، محبوبيت كاذب يا رياست زودگذر است و چنين دست‏آوردى با آن سرمايه، هرگز قابل قياس نيست؛ چنان كه امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «بَذْلُ ماءِ الْوَجْهِ فِى الطَّلَبِ اعْظَمُ مِنْ قَدْرِ الْحاجَةِ» «1»
هزينه كردن آبرو در برابر «درخواست» همواره از مقدار نياز بزرگ‏تر است.

4- احساس حقارت‏
همه كسانى كه به رذيله چاپلوسى آلوده شده‏اند، به شكلى از كمبود شخصيت و حقارت درونى رنج مى‏برند و براى جبران آن به تملق‏گويى روى مى‏آورند، در حالى كه چاپلوسى نه از حقارت آنان مى‏كاهد و نه بر شخصيت طرف مقابل مى‏افزايد. به داستان زير توجه كنيد:روزى امام على عليه السلام از شهر «انبار» عبور مى‏كردند، كدخدايان آن ديار به پيشواز امام آمدند و جلو مركب امام، شروع به دويدن كردند. امام، از آنان پرسيد: «اين چه كارى است كه انجام مى‏دهيد؟» گفتند: اين رسمى است كه ما نسبت به بزرگان خود به جاى مى‏آوريم! امام فرمود: «به خدا سوگند! بزرگانتان از اين كار سودى نمى‏برند و شما نيز با اين‏گونه كارها، خود را در دنيا و آخرت به زحمت مى‏افكنيد.» «2»