انواع انضباط
هر محيط و سازمانى، نظم خاصى مى‏طلبد كه كاركنان آن بايد بدان پايبند باشند و چه بسا انسانى در سازمان‏هاى متعدد، بايد حضور يابد كه قوانين و مقررات مختلف و گاهى متضاد دارند و او بايد خود را با آن‏ها وفق دهد.گرچه ممكن است سازمان‏هاى هم صنف و موازى، مانند بيمارستان‏ها و آسايشگاه‏ها از نظم و قانون يكنواخت يا مشابهى پيروى كنند ولى سازمان‏هاى غير موازى، قطعاً نظم و قانون مختلف دارند و دست كم در برخى قوانين شبيه يكديگر نيستند. بر اين اساس بايد گفت؛ مجموعه قوانين و مقرراتى كه در سازمان‏هاى يك كشور وجود دارند، غير قابل شمارش است؛ ولى نحوه برخورد كاركنان يك سازمان از دو حال بيرون نيست؛ يا فرد، به دلخواه خود و براساس فكر و انديشه، تن به رعايت ضوابط مى‏دهد و داوطلبانه منضبط مى‏شود يا اين‏كه قوانين موجود از راه ايجاد ترس و اعمال كنترل و تنبيه، صورت مى‏گيرد و نظم بر افراد مجموعه تحميل مى‏گردد. شكل اوّل را «انضباط مثبت» و شكل دوم را «انضباط منفى» مى‏گويند.آنچه ارزشمند و كارآمد است «انضباط مثبت» است كه از راه تربيت صحيح و ايجاد ارزش‏هاى خاص اخلاقى، وجدان كار و حس انجام وظيفه در كاركنان ايجاد مى‏شود وراه را براى رعايت قوانين و مقررات ادارى و حس انجام كار و بالا بردن كارآيى فرد و سازمان، هموار مى‏سازد. «1»