جلوه‏هاى حضور
براى محك زدن خويش و سنجش فعاليت وجدان، بايد دنبال علائم و آثار آن بگرديم از جمله:
1- پشتيبانى از وجدان‏
انسان‏هاى با وجدان همواره تلاش مى‏كنند تا وجدان در همه جا حاكم گردد و پديده شوم بى وجدانى نابود شود؛ اين كسان، همواره به ديگران سفارش مى‏كنند كه نگاهبان وجدان خويش باشند و از آن اطاعت كنند.مردى به نام «وابصه» خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و قصد داشت درباره «برّ و تقوا»- كه در آيه 2 سوره مائده آمده است- پرسش كند، امّا پيش از طرح سؤال، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اى وابصه! آمده‏اى كه از برّ و تقوا و اثم و عدوان پرسش كنى؟» وابصه گفت:
آرى. پيامبر صلى الله عليه و آله دست بر سينه او زد و فرمود: «وابصه، اين سؤال را از قلب خودت بپرس؛ دل تو نيكى و بدى را خوب مى‏شناسد.» «2»سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله برگرفته از اين آيه شريف قرآن است كه مى‏فرمايد: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّيها فَالْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْويها» «3»سوگند به نفس و آنكه او را منظم ساخت و بدى و خوبى را به او الهام كرد.

2- ترجيح حق بر باطل‏
وجدان‏هاى پاك و سالم، همواره حق‏ياب و حق‏گويند و هرگز به سوى ياوه نمى‏گرايند و خود را به خيانت نمى‏آلايند. به تعبير امير مؤمنان عليه السلام. «مَنْ كانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ زاجِرٌ كانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حافِظٌ» «1»آن كه يك (وجدان) نهى كننده خودى داشته باشد، از سوى خدا نيز نگاهبانى خواهد داشت.
و اين نگاهبان الهى همراه آن بازدارنده خودى، او را از هرگونه گرايش و عمل هرزه‏اى حفظ كرده، راهنماى او به سوى حق و حقيقت خواهد بود.

3- ستايش و سرزنش‏
وجدان، داور دلسوزى است كه پس از حكم نيز آدمى را رها نمى‏كند؛ اگر راه درستى را پيموده و به سودش حكم شده باشد، او را به تكرار و تداوم آن عمل نيك، تشويق و ترغيب مى‏كند، ولى اگر كسى در محكمه وجدان، محكوم شود، در معرض سرزنش و توبيخ مكرّر او قرار مى‏گيرد و پيوسته تهديد مى‏شود. و راز آن كه بسيارى از جنايتكاران پس از ارتكاب جنايت، دچار، اختلال روانى و جنون مى‏گردند، تا آنجا كه يا خود را به پليس معرفى مى‏كنند و يا خودكشى مى‏نمايند، همين است.

4- شكفتن شخصيت‏
پاى‏بندى به داورى وجدان، پيمودن مسير تكامل است و افرادى كه چنين باشند، در بستر كمال قرار مى‏گيرند و شخصيت آن‏ها در سايه اطاعت از وجدان، رشد و شكوفايى مى‏يابد. مرحوم علّامه جعفرى، ضمن بحث مستدلّى درباره وجدان، مى‏نويسد:نه ثروت و نه مقام و نه نسب و نه زور بازو و نه كيفيت اجتماعى كه فرد در آن‏جازندگى مى‏كند و نه علم و نه جمال، نمى‏توانند عامل شخصيت انسانى بوده باشند ...عامل رشد و شكفتگى و شخصيت، منحصر به وجدان خواهد بود. «1»

5- محكم كارى‏
انسان‏هاى با وجدان، در عرصه كار و فعّاليت، تمام توش و توان خويش را به كار مى‏گيرند تا بهترين نتيجه مطلوب را به دست آورند و هيچ گاه كار را به حال خود رها نمى‏سازند، آن را به بهترين شكل انجام مى‏دهند، دلسوزانه و مسؤولانه انجام وظيفه مى‏كنند و در همه مسؤوليت‏هاى اجتماعى، دقت و استحكام و جدّيت را مدّ نظر دارند.به نمونه زير توجه كنيد.ابراهيم- فرزند خردسال پيامبر صلى الله عليه و آله- درگذشت. وقتى او را دفن كردند و لحد قبر را چيدند، رسول خدا صلى الله عليه و آله روزنه‏اى در لحد مشاهده كرد، آن را با دست خود پوشاند، سپس فرمود: «اذا عَمِلَ احَدُكُمْ عَمَلًا فَلْيُتْقِنْ» «2»
هرگاه يكى از شما كارى انجام مى‏دهد، آن را محكم و دقيق انجام دهد.دقّت نظر مقام معظم رهبرى و سفارش او به همه مديران مسلمان مى‏آموزد كه هرگونه سهل‏انگارى و مسامحه‏كارى در كارهاى خرد و كلان، پايين‏تر از شأن يك مسلمان است؛ پس همگى بايد؛كارى كنيم كه كار و عمل سازنده؛ چه عمل فرهنگى و چه عمل اقتصادى و چه عمل اجتماعى و چه سياسى، براى كسى كه كننده آن است، يك عمل مقدّس به حساب بيايد ... و همه احساس كنند كه اين كارى كه انجام مى‏دهند، اين يك عبادت است، يك عمل خير و صالح است، بايد اين كار را با جدّيت و به نيكى انجام بدهند ...از سر هم بندى و كار را به امان و حال خود رها كردن و به كار نپرداختن و بى‏اعتنايى به‏استحكام يك كار به شدّت پرهيز شود. «1»

6- عدالت‏
اكسير گرانبها و كمياب عدالت، بسان جان و روان، به زندگى انسان حيات و ارزش مى‏بخشد و اين پديده زيبا پيوندى عميق و ناگسستنى با وجدان دارد؛ هر كس وجدان داشته باشد، دادگر است و ستمگران، وجدان خويش را زير پا مى‏نهند. امام دادگران عالم- حضرت على عليه السلام- اوج باوجدانى و دادگرى خويش را چنين بيان مى‏كند: «وَاللَّهِ لَوْ اعْطيتُ الْاقاليمَ السَّبْعَةَ بِما تَحْتَ افْلاكِها عَلى‏ انْ اعْصِىَ اللَّهَ فى‏ نَمْلَةٍ اسْلُبُها جِلْبَ شَعيرَةٍ ما فَعَلْتُهُ» «2»به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمان‏هاى آنهاست به من دهند تا خدا را با ربودن پوست جوى از دهان مورچه‏اى نافرمانى كنم، چنين نخواهم كرد.