2- ساده زيستى‏
«ساده زيستى» از ديگر اصول اخلاق مديريت است.
بيان شد كه رهبرى و مديريت اسلامى- برخلاف ساير مكتب‏ها و مرام‏هاى اجتماعى- يك مقام الهى و مردمى است و برخوردارى از چنين مقامى، با داشتن زندگى مجلّل، دلبستگى به مظاهر دنيوى و جلال و جبروت ظاهرى، سازگار نيست. از اين رو، شايسته است كه رهبر و مديران جامعه از اسارت خواهش‏هاى نفسانى آزاد باشند و جاذبه‏هاى مادّى دل‏هاى آن‏ها را نلرزاند. همچنين به جهت قرار گرفتن در شرايط ويژه مديريتى و اهميّت كارى خويش، از برخى مصارف و لذّت‏هاى دنيايى چشم بپوشند، در زندگى‏خود محدوديت‏هايى را قائل شوند، در خوراك، پوشاك، مسكن، معاشرت‏ها و برخوردها و تمام خصوصيت‏ها اصل سادگى را مراعات كنند، از زياده‏خواهى بپرهيزند و به زندگى ساده و بى‏آلايش بسنده كنند.در حيطه مسؤوليت و كار نيز در نهايت دقت با پاسدارى از اين اصل، براى خود جلال و جبروت ظاهرى قائل نشوند، اسير تشريفات ظاهرى نگردند و مسؤوليت را وسيله‏اى براى كسب منافع دنيوى و مال اندوزى و موقعيت ظاهرى خود قرار ندهند.
بديهى است كه رهبرى و مديريت هر چه سنگين‏تر باشد، اهميت پاسدارى از اصل سادگى در زندگى بيشتر مى‏گردد، تا آنجا كه امام على عليه السلام رعايت آن را بر رهبران و پيشوايان دادگر واجب دانسته، مى‏فرمايد: «انَّ اللَّهَ تَعالى‏ فَرَضَ عَلى‏ ائِمَّةِ الْحَقِّ انْ يُقَدِّرُوا انْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقيرِ فَقْرُهُ» «1»همانا خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه زندگى خود را با طبقه ضعيف يكسان سازند، تا رنج فقر بر مستمندان دشوار نيايد.و در جاى ديگر مى‏فرمايد: «عَلى‏ ائِمّةِ الْحَقِّ انْ يَتَأَسُّوا بِاضْعَفِ رَعِيَّتِهِمْ حالًا فِى الْاكْلِ وَاللِّباسِ، وَ لا يَتَمَيَّزُونَ عَلَيْهِمْ بِشَىْ‏ءٍ لا يَقْدِرُونَ [عَلَيْهِ‏] لِيَراهُمُ الْفَقيرُ فَيَرضى‏ عَنِ اللَّهِ تَعالى‏ بِما هُوَ فيهِ، وَ يَراهُمُ الْغَنِىُّ فَيَزْدادُ شُكْراً وَ تَواضُعاً» «2»بر پيشوايان حقّ است كه از نظر خوراك و پوشاك به حال ضعيف‏ترين رعيّتشان اقتدا كنند، به‏طورى كه در چيزى كه آن‏ها قدرتش را ندارند، امتيازى بر آن‏ها نداشته باشند تا فقير، آن‏ها را مشاهده كرده، از خداوند به خاطر آنچه كه دارد راضى باشد و ثروتمند نيز با ديدن آنان بر سپاس و فروتنى خويش بيفزايد.بر اين اساس، رهبران الهى، ساده و بى‏پيرايه زندگى مى‏كردند، همانند محرومان و مستضعفان از عافيت‏طلبى، تجمّل، لذت‏گرايى و تشريفات ظاهرى مبرّا بودند و در همان حال داراى عظمت و شوكت ويژه‏اى بودند. محبوبيت اجتماعى داشته و جلال و حشمت معنوى آن‏ها دل‏ها را پر مى‏كرد. به عنوان نمونه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در طول مدّت حيات خويش ساده و بى‏پيرايه زيست و از اصل سادگى تجاوز نكرد و پاسدارى از آن را به جهت اين كه رهبر بود، امرى ضرورى و لازم مى‏دانست. «1»ائمّه معصوم عليهم السلام نيز چنين بودند.اينك به جنبه كاربردى ساده‏زيستى در زندگى شخصى و اجتماعى و بيان ره‏آوردهاى آن مى‏پردازيم.