همدردى در مديريت‏
هر چه اختيارات و ارتباطات انسان با ديگران، بيشتر و گسترده‏تر باشد، مسؤوليت او نيز سنگين‏تر مى‏شود و به همان نسبت، حسّ همدردى او نيز بايد فزونى يابد. بر اين اساس، مديران جامعه اسلامى از يك سو به عنوان يك مسلمان، در برابر همه مسلمانان احساس وظيفه مى‏كنند و از سوى ديگر نسبت به افراد زير مجموعه خويش نيز احساس مسؤوليت ويژه دارند و هرگز راضى نمى‏شوند كه به عنوان و عملكرد ادارى و قانونى خود بسنده كنند و در برابر گرفتارى و اندوه همكاران، بى تفاوت باشند؛ چنان كه حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد:آيا به اين بسنده كنم كه به من بگويند امير مؤمنان ولى در سختى‏هاى روزگار همدرد مردم نباشم و در تلخى زندگى سرمشق آنان قرار نگيرم! من براى اين آفريده نشده‏ام كه چونان برّه پروارى- كه تمام همّت او در علف خوردن است- به خوردن و آشاميدن بپردازم! «1»و در مورد اين وظيفه خطير رهبران و مديران مى‏فرمايد:خداوند بر پيشوايان عادل، واجب كرده كه زندگى خويش را همسان انسان‏هاى ضعيف (و طبقه پايين) قرار دهند تا تهيدستى، فقيران را بى تاب نسازد. «2»همدردى رسول اكرم و امير مؤمنان عليه السلام با مؤمنان، عالى‏ترين الگو براى همه مديران است كه نمونه‏هاى آن را در زير مى‏خوانيد:جابر بن عبداللّه مى‏گويد: «روش رسول اكرم صلى الله عليه و آله در سفرها چنين بود كه همواره در انتهاى كاروان يا لشكر حركت مى‏كرد تا درماندگان را مدد رساند و بازماندگان را در رديف خود سوار كند.» «3»انس نيز گويد: «رسول خدا صلى الله عليه و آله اگر در مدّت سه روز دوستان خود را نمى‏ديد، از حالشان جويا مى‏شد؛ اگر در سفر بودند، برايشان دعا مى‏كرد، اگر در وطن بودند، به‏ديدنشان مى‏رفت و اگر بيمار بودند عيادتشان مى‏كرد.» «1»همين‏طور هميشه به فكر اصحاب صفّه (مسلمانان فقيرى كه در مسجد زندگى مى‏كردند) بود، براى آنان غمخوارى مى‏كرد و در رفع نيازهايشان مى‏كوشيد. «2»امير مؤمنان عليه السلام نيز در ايام حكومت، در سخت‏ترين شرايط آب و هوايى از خانه بيرون مى‏آمد و خود را در دست‏رس مردم مى‏گذاشت تا نيازهاى خود را بر او عرضه كنند. «3» حتى نقل شده روزى يك درهم براى تهيه قوت خانواده‏اش قرض كرده بود، در بين راه مقداد را ديد كه نگران غذاى خانواده خويش است، آن درهم را به او پرداخت و خانواده او را بر خانواده خويش مقدّم داشت. «4»