نكوهش عيبجويى
افشاگرى، مچگيرى، عيبجويى و پردهدرى، از كارهاى بسيار زشتى است كه عقل و دين بر قباحت آن اتفاق دارند و هيچ محمل شرعى و عقلى براى آن نمىتوان يافت. هيچ خردمندى، رسواسازى و بىارزش كردن ديگران را برنمىتابد؛ به ويژه اگر اين افراد، دوست و همكار انسان باشند. قرآن مجيد با لحن تندى عيبجويى را توبيخ كرده، مىفرمايد: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» «1»واى بر هر بدگوىِ عيبجويى!
رهبر عظيمالشأن اسلام، حضرت محمّد صلى الله عليه و آله نيز عيبجويى را مخالف ايمان خالص دانسته، مىفرمايد: «يا مَعْشَرَ مَنْ اسْلَمَ بِلِسانِهِ وَ لَمْ يُخْلِصِ الْايمانَ الى قَلْبِهِ لا تَذُمُّوا الْمُسْلِمينَ وَ لا تَتَبَّعُوا عَوْراتِهِمْ فَانَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْراتِهِمْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ يَفْضَحْهُ وَ لَوْ فى بَيْتِهِ» «2»
اى گروهى كه با زبان اظهار اسلام كردهايد، ولى ايمان خالص را در دل جاى ندادهايد! از مسلمانان بدگويى نكنيد و در پى لغزشهاى آنان نباشيد؛ زيرا هر كس در پى لغزشهاى مسلمانان باشد، خداوند لغزش او را پى مىگيرد و خداوند لغزش هر كس را پى گيرد گرچه درون خانهاش باشد، او را رسوا خواهد ساخت!امام باقر عليه السلام نيز خردهگيرى از برادر دينى را نزديكترين نقطه به كفر دانسته، مىفرمايد: «اقْرَبُ ما يَكُونُ الْعَبْدُ الَى الْكُفْرِ انْ يُواخِىَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَى الدّينِ فَيُحْصى عَلَيْه زَلاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِها يَوماًما» «3»نزديكترين فاصله يك بنده به مرز كفر، زمانى است كه مردى از راه دين با مرد ديگرى طرح برادرى بريزد و لغزشهاى او را در نزد خود جمع كند تا روزى به وسيله آنها او را سرزنش كند.
بى اعتنايى به اصل تغافل و چشمپوشى از يك سو و سرزنش، زخم زبان و تحقير نيروها به خاطر اشتباهات و عيبهاى كوچك و نهانى، سبب اضطراب، بى اعتمادى،كينه توزى نيروها نسبت به مدير و در نتيجه، عدم انسجام سازمان و پايين آمدن كارآيى آن مىگردد و چنين عملكردى قطعاً به صلاح مديريت نمىباشد. اين بخش را نيز با سخن نغزى از امام صادق عليه السلام به پايان مىبريم كه به همه اصحاب و پيروان خويش چنين سفارش مىكند؛ «لا تَطْعَنُوا فى عُيُوبِ مَنْ اقْبَلَ الَيْكُمْ بِمَوَدَّتِهِ وَ لا تُوقِفُوهُ عَلى سَيِّئَةٍ يَخْضَعُ لَها فَانَّها لَيْسَتْ مِنْ اخْلاقِ رَسُولِ اللَّهِ» «1»به لغزشهاى كسى كه محبّتش را تقديم شما كرده، خرده مگيريد و او را به گناهى آگاه نسازيد تا مرتكب آن شود، چنين خصلتى از اخلاق پيامبر صلى الله عليه و آله نيست.از ظاهر حديث برمىآيد كه منظور از «گناه»، همان لغزش فرد باشد؛ يعنى با يادآورى لغزشِ فرد، حرمت آن خطا و گناه از بين رفته، فرد مجدّداً و اين بار با بىشرمى، مرتكب آن مىشود.
|