7- عيب‏پوشى‏
انسان‏هاى غير معصوم، كم و بيش ممكن است دچار لغزش و اشتباهات خوا سته يا ناخواسته بشوند يا در افكار، كردار و گفتار آنان، عيب و كاستى بروز كند.در مرحله نخست مدير هر مجتمعى وظيفه كمال بخشى مجموعه خويش را برعهده دارد و لازمه چنين وظيفه‏اى، زدودن عيب و نقص‏هاى مجموعه تحت امر، اعم از كاركنان و غيره است، انجام چنين كارى به دو شكل امكان‏پذير است؛ يكى با افشاگرى و اعمال زور و قدرت، و ديگرى با عيب‏پوشى و تدبير و انديشه براى مرتفع ساختن عيوب. در لغزش‏هاى اخلاقى، راه حل دوم كارسازتر است و مدير، شايسته‏ترين شخص در پوشاندن عيب‏هاى مجموعه تحت امر خويش است. امير مؤمنان عليه السلام در اين باره چنين رهنمود مى‏دهد: «وَلْيَكُنْ ابْعَدُ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ اشْنَؤُهُمْ عِنْدَكَ اطْلَبَهُمْ لِمَعايِبِ النَّاسِ فَانَّ فِى‏النَّاسِ عُيُوباً الْوالى‏ احَقُّ مَنْ سَتَرَها فَلا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غابَ عَنْكَ مِنْها فَانَّما عَلَيْكَ تَطْهيرُ ما ظَهَرَ لَكَ وَاللَّهُ يَحْكُمُ عَلى‏ ما غابَ عَنْكَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ ما اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ ما تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ» «1»
بايد دورترين و منفورترينِ مردم در پيش تو، كسى باشد كه بيشتر در پى يافتن لغزش‏هاى مردم است؛ چرا كه در ميان مردم، لغزش‏هايى بروز مى‏كند كه زمامدار، شايسته‏ترين فرد در پوشاندن آن‏هاست، بنابراين هرگز از آنچه بر تو نهان است، پرده بر مگير.مسؤوليت تو، تنها رفع زشتى‏هاى نمايان است و خداوند بر آنچه از تو نهان است- خود- حكم مى‏راند. پس تا مى‏توانى بدى‏هاى ديگران را بپوشان تا آنچه را كه دوست دارى بر مردم پوشيده باشد، خدا برايت بپوشاند.پوشاندن كاستى‏ها و سستى‏ها به معناى ناديده انگاشتن دائمى آن‏ها نيست و مدير بايد تدبيرى بينديشد و راهى براى ريشه‏كنى آن‏ها بيابد و همان‏گونه كه افشاگرى، طعنه و كنايه و به رخ كشيدن لغزش‏ها محكوم است، رها كردن مجموعه نيز كار درستى نيست و هنر مديريت، جمع بين عيب‏پوشى و عيب‏زدايى است كه يكى با «تغافل» و ديگرى با «تدبير» تحقّق مى‏يابد و اوّلى نقش مسكّن و دومى نقش درمان را دارد. در مباحث قبلى درباره «تغافل» صحبت شد. نظر به اهميت موضوع، در اين جا صفت رذيله «عيب‏جويى» مختصرى شرح مى‏گردد.