1- شرايط و لوازم مديريت‏
تكيه زدن بر جايگاه مديريت و كسب توفيق در انجام وظايف ومأموريت‏هاى آن، به طور كلى نيازمند احراز سه نوع توانايى و قابليت است: دانش، مهارت واخلاق‏
الف- دانش‏
مدير موفق، نيازمند كسب پاره‏اى آگاهى‏ها، اطلاعات ومعلومات است. بديهى است كسب هر نوع علمى موجب توفيق در امر مديريت نيست، بلكه دانش‏هاى ويژه‏اى مورد نظر است، كه آنها را يادآورى مى‏كنيم:
يك- دانش مديريت عمومى: كه به اتكا آن، مدير با اصول، اقسام و روش‏هاى برنامه ريزى، سازماندهى، هدايت و رهبرى، نظارت و كنترل و ايجاد هماهنگى ميان اجزاء مختلف سازمان، آشنايى‏هاى ضرورى را به دست مى‏آورد.
دو- دانش مديريت خاص: مديريت‏ها نوع واحدى نيستند ودر نتيجه سبك‏هاى يكنواخت و روش‏هاى واحدى در حُسن انجام آنها نمى‏توان قائل شد. انواع و اقسامى از مديريت‏ها كه امروزه متصوِّر و موجود است، به اين شرح اند:
- مديريت دولتى‏
- مديريت صنعتى‏
- مديريت بازرگانى‏
- مديريت آموزشى‏
- مديريت و فرماندهى نظامى‏
بنابراين، علاوه بر ضرورت آگاهى از دانش مديريت عمومى، آشنايى به مسائل خاص آن نوع و رشته‏اى از مديريت كه بدان مى‏پردازيم، نيز ضرورى است.
سه- ساير دانش‏ها: علاوه بر دانش‏هاى مورد اشاره، به اعتبار اين كه مدير با جمعى از انسان‏ها رابطه و كار دارد، شناخت پاره‏اى از مسائلى كه مدير را در بازيابى اصول و قوانى حاكم بر انسان وجامعه مدد مى‏كند، ضرورت دارد. از جمله دانش هايى كه در اين رهگذر مفيدِ فايده هستند، عبارتند از: جامعه‏شناسى، روانشناسى عمومى، روانشناسى اجتماعى، تعليم و تربيت و حقوق، كه دانش مديريت نيز از اين علوم بهره‏مند گشته است.
ب- مهارت‏
در كنار شرط «دانش»، بايد از شرط «مهارت» و ضرورت آن نيز در حُسن اداره امور نام برد. دانش‏هاى مورد اشاره، براى موفقيت در مديريت، اگر چه لازم اند كافى نيستند.
«مهارت» به معنى زبردستى و چالاكى در كار است كه در اثر تمرين و تكرار و تجربه آموخته‏ها حاصل مى‏شود. تيراندازى با انواع سلاح‏ها را مى‏توان در مدت كوتاهى آموخت، لكن ميزان كارآيى تيرانداز به ميزان مهارتى بستگى دارد كه در اين مورد كسب مى‏كند. همچنين است مهارت در رانندگى، نقاشى، ماشين نويسى و هر نوع فن و هنر ديگر، از جمله آن مهارت در مديريت است. بدين لحاظ، در گزينش مديران موفق، علاوه بر عامل دانش، عامل سابقه كار كه منجر به مهارت مى‏شود- نيز حائز اهميّت است.
ج- اخلاق‏
مديريت و رهبرى، تنها با آگاهى‏هاى عمومى و تخصصى و نيز مهارت‏ها و زبردستى‏ها در اجراى آموخته‏ها، به سامان نمى‏رسد. عنصر ديگرى در اين ميدان نقش آفرين است كه با عنوان «اخلاق» از آن ياد مى‏كنيم. منظور ما از اخلاق، منش، روحيه و شخصيت‏هاى اخلاقى ويژه‏اى است كه مديران و فرماندهان بايد آن را احراز كنند.