اهميت و ضرورت مشورت‏
آدمى هر اندازه از درايت و هوشمندى برخوردار باشد و علم و اطلاع فراوانى نيز كسب كند، باز هم در پرتو تبادل نظر با ديگران، به انديشه جديدى دست خواهد يافت چنانكه در تبادل انديشه‏ها، به صحت و درستى فكر خويش نيز مطمئن خواهد شد، به فرموده امير مؤمنان صلوات الله عليه:
«حق على العاقل ان يضيف الى رأيه رأى العقلاء و يضم الى علمه علوم الحكماء» «3»
بر خردمند لازم است كه نظر خردمندان را بر نظر خويش بيفزايد و دانش‏هاى‏
حكيمان را نيز به دانش خود ضميمه كند.
چنين روشى آنقدر زيبا، كارا و پسنديده است كه خداوند به پيامبرش- كه عقل كلّ و سرآمد همه خردمندان و حكيمان بود- دستور مى‏دهد كهدر كارها با مردم مشورت كند:
«... فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم فى الامر فاذا غرفت فتوكل على الله ....» «1»
پس آنها را ببخش و برايشان طلب آمرزش نما و در كارها با آنان مشورت كن و هنگامى كه تصميم به اقدام گرفتى، بر خدا توكّل كن.
مشورت كن با گروه صالحان
بر پيمبر امر «شاورهم» بران‏

«امرهم شورى» بر اين بود
كز تشاور سهو و كژ كمتر رود

اين خردها چون مصابيح انوراست
بيت مصباح از يكى روشنتر است «2»

گفتنى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در امور اجتماعى و سياسى و نظامى و مسائلى كه مربوطبه مردم و نحوه اداره امور بود با اصحاب خويش به رايزنى مى‏پرداخت و گرنه تبيين معارف الهى، ابلاغ وحى، اجراى قوانى و تشريح عقائد و اخلاق اسلامى و ... از حيطه مشورت بيرون است.
ديگر اينكه مشورت پيامبر و اهل بيت عليهم السلام با ياران و پيروان خود بيشتر جنبه هدايتگرى، ارشاد و شخصيت دادن به آنان را داشت و سبب رشد فكرى آنها مى‏شد و مشاوران بيش از مشير از آن رايزنى بهره مى‏بردند.
معصومين عليهم السلام، علاوه بر اينكه با اصحاب مجرّب و خردمند خود به رايزنى مى‏پرداختند و به طور عملى، اهميت مشاوره را نشان مى‏دادند، در سخنان حكيمانه خود نيز بر چنين اهميت و ضرورتى تأكيد مى‏كردند، حتى امير مؤمنان عليه السلام، مشورت با دشمن را نيز لازم دانسته مى‏فرمايد:
«استشر اعدائك تعرف من رأيهم مقدار عداوتهم و مواقع مقاصدهم ...» «1»
با دشمنانت مشورت كن تا مقدار دشمنى و مقصد شان را از نظرشان بدست آورى.
و در سخنى، مشورت كننده را چنين مى‏ستايد:
«افْضَل النَّاسِ رَأياً مَنْ لا يَسْتَغْنى‏ عَنْ رَأْىِ مُشيرٍ» «2»
برترين مردم از نظر رأى و انديشه كسى است كه خود را از ديدگاه مشاور بى نياز نداند.