ديدگاه قرآن و روايات
قرآن مجيد، نخست به انسان مىآموزد كه از پس اين دنياى فانى، سرايى باقى است و او چه بخواهد و چه نخواهد بايد نشئه دنيا را به سوى نشئه آخرت، سپرى كند؛ «يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه» «1»
اى اسنان، تو با رنج و سختى به سوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات مىكنى.
سپس به او رهنمود مىدهد كه كسانى به سعادت و راحتى آخرت نايل مىشوند كه در اين سرا، دست به زياده خواهى و برترى جويى مادّى نزنند و همّت خويش را حرف دنياى فانى ننمايند:
«تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين» «1»
اين سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه قصد برترى جويى در زمين و تباهى را ندارند و فرجام نيكو از آنِ متّقيان است.
در روايات اسلامى نيز پيرامون اين موضوع به طور مستوفى بحث شده و معصومين (ع) همواره مسلمانان را به ساده زيستى و پرهيز از دنيا گرايى تشويق كردهاند؛ مباحثى چون:
قناعت، زهد، احسان و انفاق، خيرات و صدقات، پرهيز از طمع و حرص، تكاثر و ...
جملگى چنين هدفى را دنبال مىكند. امام زهدان و ساده زيستان، على (ع)، زندگى ايده آل اسلامى راچنين ترسيم مىكند:
«طولى للذاهدين فى الدنيا الراغبين فى الاخرة اولئك قوم اتخذوا الارض بساطا و ترابها فراشا و ماءها طيبا و القرآن شعارا و الدعاء دثارا ثم قرضوا الدنيا على منهاج المسيح ....» «2»
خوشا آنان كه دل از اين دنيا كنده و بدان سرا بستهاند؛ آنان مردمى هستند كه زمين را فرش و خاك آن را بستر و آبش را عطر خود قرار دادهاند. قرآن را به جانشان بستهاند و دعا را ورد زبان ساختهاند. سپس به شيوه مسيح، دنيا را به ديگران وام داده اند، چه وام دادنى!
از سوى ديگر، زندگى پرتجمّل و رفاه زدگى و دلبستگى به دنيا بشدّت مورد نكوهش قرار گرفته و معصومين (ع) با تعابير گوناگونى آن را ملامت كردهاند؛ امير مؤمنان (ع)، چنين دنيايى را بسان استخوان خوكى مىداند كه در دست بيمار جزام گرفته قرار دارد! «3» و امام محمد باقر (ع) شخص دنيا طلب وتجمّل پرست را به كرم ابريشم تشبيه مىكند كه هر چه بيشتر مىتند، گرفتارتر مىشود تا آنگاه كه در ميان تنيدههاى خود جان مىدهد «1» و ... همه اينها نشانگر آن است كه اسلام و رهبران معصوم آن، ساده زيستى و بى رغبتى به زرق و برق دنيا را بر رفاهطلبى و تجمل پرستى و دنيا گرايى ترجيح داده، از پيروان خود مىخواهند كه در زندگى به چنين اصلى پايبند باشند.
|