چند نمونه از تواضع معصومين عليه السلام
رهبران معصوم عليه السلام كليه صفات انسانى از جمله تواضع را در حد اعلا دارا بودند، بطور مثال:
1- رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله، به گوسفندان علف مىداد و شيرشان را با دست خود مىدوشيد، كفش و لباسش را خود وصله مىزد، با خدمتكاران هم غذا مىشد، در آسيا كردن غلّه به خدمتگزار خود كمك مىكرد، نيازمندىهاى خانه را از بازار تهيه كرده، به خانه حمل مىكرد، با دارا و ندار، كوچك و بزرگ دست مىداد، در سلام كردن بر ديگران پيشى مىگرفت و دعوت مؤمنان را مىپذيرفت. «2»
2- پدر و پسرى از ياران امير مؤمنان صلى الله عليه و آله، مهمان آن حضرت شدند، ايشان به آنان احترام گذاشت و آنها را در بالاى مجلس جاى داد و خود پيش روى آنان نشست. سپس غذا آورد و با هم صرف كردند. پس از غذا، «قنبر»، خدمتگزار امام، طشت و ابريق آورد وخواست بر دست مهمانان آب بريزد. امام خود برخاست، ابريق را گرفت تا بر دست مهمان خويش آب بريزد. در اين حال، مهمان با سرعت، دست خود را عقب كشيد و عرض كرد: اى امير مؤمنان! چگونه در محضر خدا، كسى مثل شما روى دست من آب بريزد؟ امام فرمود: درست است كه خدا تو را مىبيند، ولى من برادر تو هستم، بنشين و دستت را بشوى، پاداش اين كار آن است كه در بهشت، ده چندان به من خدمت خواهند كررد، مهمان پذيرفت ودستش را شست. سپس آن حضرت، ابريق را به فرزندش، محمد حنفيه داد و فرمود: اگر اين پسر به تنهايى مهمان من بود، خود آب بر دستش مىريختم، ولى خداوند دوست دارد ميان پدر و پسر تفاوتى باشد. برخيز! تو نيز بر دست پسر آب بريز. «1»
3- حضرت باقر عليه السلام فرمود:
پدرم با كسانى مسافرت مىكرد كه او را نشناسند و با كاروانيان شرط مىكرد كه برخى نيازمندىهايشان را برآورده سازد و به آنان خدمت كند. در سفرى آن حضرت سرگرم خدمت به مسافران بود كه فردى از آن ميان او را شناخت و به اهل كاروان گفت: آيا مىدانيد اين شخص كيست؟ گفتند: اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله آيا مىخواهيد ما دوزخى شويم؟ اگر خداى نخواسته ما به شما بى ادبى مىكرديم، بدبخت مىشديم، چه سبب شده كه شما چنين كنيد؟
فرمود: من هر گاه با آشنايان مسافرت كنم، آنان به احترام پيامبر صلى الله عليه و آله بيش از حد بهمن خدمت مىكنند، از بيم آنكه مبادا شما نيز چنين كنيد، ناشناخته با شما همراه شدم. «2»
4- حضرت عيسى عليه السلام روزى به يارانش فرمود:
از شما خواهشى دارم گفتند: فرمان بده بفرما اى روح الله! ما در خدمت شما هستيم.
گفت: مىخواهم پاى شما را بشويم. گفتند: ما به چنين كارى سزاوارتريم. فرمود:
سزاوارترين مردم به خدمت كردن عالم و دانشمندان است. آن گاه برخاست و پاى ياران خود را شست و فرمود: من اين گونه تواضع كردم تا شما نيز بياموزيد و پس از من با مردم تواضع كنيد. با تواضع بناى حكمت و دانايى آباد مىشود. نه با تكبر! زراعت در دشتِ هموار رشد مىكند نه در كوه و كمر. «1»
افتادگىآموز اگر قابل فيضى هرگز نخورد آب زمينى كه بلند است
به اميد آنكه سخن و سيره رهبران الهى را آويزه گوش كرده، از رذالتِ تكبر و غرور دست بشوييم و به فضيلت تواضع و فروتنى دست يابيم. آمين.
|