شرايط و زمينه ها
براى پرورش استعداد خدادادى، بايستى به آماده سازى شرايط و زمينه هاى متعددى اقدام كرد، از آن جمله

1- تفكّر: امام خمينى سلام الله عليه در اين باره مى‏نويسد:
بدان كه اوّل شرط مجاهده با نفس و حركت به جانب حق تعالى‏، تفكّر است و .. تفكّر در اين مقام عبارت است از آن كه؛ انسان لا اقل در هر شب و روزى مقدارى- ولو كم هم باشد- فكر كند در اين كه آيا مولاى او كه او را در اين دنيا آورده و تمام اسباب آسايش و راحت را از براى او فراهم كرده، و بدن سالم و قواى صحيحه، كه هر يك داراى منافعى است كه عقل هر كس را حيران مى‏كند، به او عنايت كرده و اين همه بسطِ بساطِ نعمت و رحمت كرده و از طرفى همه انبيا را فرستاده و كتاب نازل كرده و راهنمايى ها نموده ودعوت ها كرده است، آيا وظيفه ما با اين مولاى مالك الملوك چيست؟ ....
اگر انسان عاقل لحظه اى فكر كند، مى‏فهمد كه مقصود از اين بساط، چيز ديگر است، و منظور از اين خلقت، عالم بالاتر و بزرگترى است و اين حيات حيوانى مقصود بالذّات نيست و انسان عاقل بايد در فكر خودش باشد و به حال بيچارگى خود رحم كند و با خود خطاب كند،:اى نفس شقى! كه سال هاى دراز در پى شهوات، عمر خود را صرف كردى و چيزى جز حسرت نصيبت نشد، خوب است قدرى به حال خود رحم كنى، از مالك الملوك حيا كنى و قدرى در راه مقصود اصلى قدم زنى كه آن موجب حيات هميشگى و سعادت دائمى است و سعادت هميشگى را مفروش به شهوات چند روزه فانى كه آن هم به دست نمى آيد حتّى با زحمت‏هاى طاقت فرسا. «1»

2- عزم: به اين معنا كه تصميم قطعى بگيرد كه در صراط مستقيم الهى گام بردارد و بنده حقيقى خدا شود و همه برنامه زندگى خود را با عقربه رضاى الهى تنظيم كند، امام راحل در اين باره نيز مى‏نويسد:عزمى كه مناسب اين مقام است عبارت است از بناگذارى و تصميم بر ترك معاصى و فعلِ واجبات و جبران آنچه از او فوت شده در ايّام حيات، و بالاخره عزم بر اين كه ظاهر و صورت خود را انسانِ عقلى و شرعى نمايد، كه شرع و عقل به حسب ظاهر حكم كنند كه اين شخص، انسان است و انسانِ شرعى عبارت از آن است كه موافق مطلوبات شرع رفتار كند و ظاهرش، ظاهر رسول اكرم صلّى الله عليه و آله باشد و تأسى به آن بزرگوار بكند درجميع‏حركات و سكنات و در تمام افعال و تروك و اين امرى است بس ممكن، زيرا كه ظاهر را مثل آن سرور كردن امرى است مقدورِ هر يك از بندگان خدا. «1»

3- مشارطه: به اين معنا كه در ابتداى روز با خود شرط كند كه مرتكب هيچ كار خلافى نشود و هر كار خوبى كه از دستش برمى‏آيد انجام دهد و در اين راه از هيچ كوششى دريغ نورزد و با تمام توان با موانع بويژه شيطان مبارزه كند.

4- مراقبه: پس از مشارطه بايد پيوسته مراقب افكار، كردار و گفتار خود باشد كه در هيچ اقدامى برخلاف شروط ياد شده، عمل نكند و از خود غافل نشود، در دام هاى پيدا و پنهان شيطان هاى جنّى و انسى گرفتار نيايد. چنين كارى بايد مرتب تكرار شود و هر بار كه از سوى عوامل برون و درون مورد حمله قرار مى‏گيرد، به خدا پناه ببرد و از او كمك بخواهد تا هواهاى نفسانى را محكوم اراده خويش كند و شياطين را از خود مأيوس نمايد.

5- محاسبه: انسان بايد در آخر هر روز قبل از خوابيدن به كارهاى خود رسيدگى كند و از نفس، حساب بكشد كه آيا به شرط آن روز عمل كرده است؟ آيا كار خلافى مرتكب نشده است؟ آيا كار خيرى را ترك نكرده است؟ اگر شاخص هاى محاسبه مثبت باشد بايد شكر خدا را بر دست يابى به چنين توفيقى به جاى آورد و ادامه چنين حالتى را از او طلب كند و بداند كه آينده روشنى در انتظار اوست و راه هاى صلاح و رستگارى به رويش گشوده خواهد شد زيرا: «وَالَّذينَ جاهَدوُا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ انَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ» «2»و كسانى كه در راه ما جهاد كنند قطعاً راه هاى خود را به آنان نشان خواهيم داد و خداوند همراه نيكوكاران است.و اگر خداى ناكرده، كردار خويش را منفى ارزيابى كرد، بايد به ملامت خويش بپردازد وخود را مورد عتاب و خطاب قرار دهد و از فرجام كار نابخردانه‏اى كه انجام داده بيم دهد و بر فرصتى كه از دست داده، افسوس بخورد و در صدد جبران برآيد.